سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش

پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :45
  • بازدید دیروز :87
  • کل بازدید :501614
  • تعداد کل یاد داشت ها : 577
  • آخرین بازدید : 103/2/30    ساعت : 7:15 ص

انتقال بارانقلاب بردوش فامیلهاواقازاده ها!!!

حسین قاسمی -درحالی که تاپایان انتخابات زمان باقی مانده ،شاهد موج ثبت نام تعدادقابل توجهی از اقازاده ها،فامیل ها و بستگان مدیران و مسولین و مقامات هستیم .

گویا برخی اقازادهها و فامیلها،انتقال مسولیت ها و پست ها از پدران و ...را ارثیه مسلم خود می دانند.گویا اقازادگی و فامیلی حق و حقوق ایجاد می کند.
درلیست زیر فقط به تعدادی که دریک جستجوی ساده اینترنتی به دست امده اشاره می شود:

1-دکترعارف و اقازاده اش حمید عارف کاندیدای مجلس شدند.
2-حجت الاسلام علوی وزیراطلاعات کاندیدای خبرگان از تهران،اقازاده ایشان کاندیدای مجلس ازشهرستان لامرد،برادرخانم ایشان کاندیدای مجلس از کاشان
3-محمد اطهری خواهرزاده روحانی به همراه مادروخاله درفرمانداری سمنان برای مجلس ثبت نام کرد.حسن روحانی نیزکاندیدای خبرگان ازتهران شدند.
4-سید حسن خمینی نوه پسری امام خمینی کاندیدای خبرگان،مرتضی اشراقی نوه دختری امام خمینی ره کاندیدای مجلس شورای اسلامی،موسوی بجنوردی پدرزن سید حسن خمینی کاندیدای خبرگان
5-حجت الاسلام سعیدی امام جمعه قم وبرادرزاده ایشان  کاندیدای خبرگان ازحوزه خراسان رضوی شدند
6-ابراهیم انصاریان دامادمرحوم ایت الله مهدوی کنی کاندیدای محلس ازتهران
7-حجت الاسلام فخری داماد ایت الله حسنی امام جمعه سابق ارومیه کاندیدای خبرگان ازاذربایجان غربی
8-خلیلی اردکانی خواهرزاده سید محمدخاتمی کاندیدای مجلس از کرج
9-سیدمحمدصادق علم الهدی برادزاده ایت لله علم الهدی کاندیدای خبرگان ازگیلان و ایت الله علم الهدی ازخراسان رضوی
10-ایت الله نمازی ازکاشان و حسن نمازی فرزند ایشان از تهران کاندیدای خبرگان
11-ایت الله مومن و پسر ایشان کاندیدای خبرگان
12-علی مطهری اقازاده شهید مطهری
13-اعظم طالقانی فرزند مرحوم ایت الله طالقانی
احتمالا درروزهای اینده دختران و پسران ایت الله هاشمی رفسنجانی هم همانند پدر به جمع کاندیداها افزوده می شوند.
درهرحال این لیست کامل میشود وادامه دارد....
?????????????????????????????????

به کانال تلگرامی حسین قاسمی بپیوندید
@hosseinghasemi57








      

خیزش الیگارشی حاکم علیه جمهوریت در انتخابات 7 اسفند

بر اساس آماری که هم اکنون یکی از همکاران سابق مان در وزارت کشور در اختیارم گذاشت کاندیداتوری افراد وابسته به مدیران و خاندان های خاص در انتخابات پیش روی مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری نسبت به تمام انتخابات قبلی بی سابقه بوده و آمارهای اولیه نشان میدهد که 52.8 درصد از کاندیداها ، مستقیم یا غیرمستقیم به  شبکه خانواده های مدیران دولتی و خاندان های خاص مرتبط هستند که از این پدیده می توان به خیزش الیگارشی حاکم علیه جمهوریت تعبیر کرد.

به کانال دکتر عبدالرضا داوری بپیوندید:

https://telegram.me/dr_davari

شایان ذکر است که این وضعیت در شهر ما لامرد نیز .....








      

Dariush Sajjadi, [03.11.15 ]
بدون شرح!!!
هاشمی رفسنجانی در همایش «قرآن در اندیشه امام» در حالی که چشم در چشم حاج حسن آقای خمینی داشتند فرمودند:
«عده ای می گفتند بگذاریم تحریم باشیم تا روی پای خودمان بایستیم. کجا اینطور است؟ معجزه قرآن این است که به ما درس داده است که تفکر کنیم. دنیا در حال پیشرفت هست. متاسفانه ما با قشری از آدم های کوته فکر و دگم اندیش مواجه هستیم که این پیشرفت ها را نمی بینند و خیال می کنند که با کارهای کوچکی که انجام می دهند اسلام را پیش می برند. اما اسلام دیگر اینگونه پیش نمی رود.»

امام خمینی:
«این محاصر? اقتصادی را که خیلی از آن می‌ترسند، من یک هدیه‌‌ای می‌دانم برای کشور خودمان، برای اینکه محاصر? اقتصادی معنایش این است که «ما یَحْتاج» ما را به ما نمی‌‌دهند. وقتی که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان می‌رویم دنبالش. ممکن است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم؛ دیگر احتیاج به اینکه دست دراز کنیم طرف این مؤسسه یا آن مؤسسه یا آن کشور و این کشور نیستیم» دیدار کارکنان وزارت نفت. 26/ 11/ 1359








      

Dariush Sajjadi
تجارت سفاهت!
باز نشر ـ بمناسبت سالگرد 13 آبان
گفت و شنود
آقای سجادی در ارتباط با مناسبات خصمانه ایران و آمریکا و ماجرای اشغال سفارت مایلم به سئوال آقای «زیبا کلام» پاسخ بدین که فقط یک مورد بیان کنین که دشمنی ما با آمریکا یا اشغال سفارت آن کشور به سود منافع ملی ایران بوده باشد؟

پاسخ:
آقای زیبا کلام اخیراً و مکرراً این سوال را مطرح می کنند و گوئی کشف مهمی هم کرده باشند بابت بیان این سوال ظاهراً بشدت مشعوف هم می باشند!
اولاً و ظاهراً با احتساب «فریضه عقلی ـ شرعی و اخلاقی بودن خصومت با آمریکا» در مقام یک پایگاه پمپ کننده پلشتی به دنیا آقای زیبا کلام متوجه نیستند مبانی و مفاهیم عقیدتی یک نظام برآمده از بطن یک انقلاب دینی تفاوت اساسی با مختصات و الزامات دنیای تجارت دارد! همین عدم تفطن باعث شده فهم ایشان و امثال ایشان از سیاست به فهمی سوداگرانه مُبدل شود. تو گوئی عرصه مبانی و مفاهیم اعتقادی «بیزینس» است که بتوان با چرتکه هزینه ـ فایده های آن را جمع و تفریق و محاسبه کرد!
ثانیاً و از آن مهم تر مشکل اساسی ایشان بی التفاتی به ماهیت انقلاب اول (سقوط پهلوی) و هویت انقلاب دوم (اشغال سفارت) است که منجر به عدم اُنس ایشان و هم سنگران عقیدتی ایشان با ترمینولوژی و اپیستمولوژی منحصر بفرد انقلاب اسلامی شده.
ایشان ظاهراً نمی توانند بفهمند که اساساً انقلاب عبارت است از یک تحول ساختار شکن. تحولی علیه ساختار و نظم موجود بمنظور تحقق نظم و ساختار مطلوب.
لذ این کمال سفاهت است اگر بخواهند یک انقلاب را بر اساس قانونمندی ها و ضوابط و هنجارهائی داوری و ارزشگذاری و محاسبه و قیمت گذاری و «هزینه ـ فایده» کنند که آن انقلاب اساساً موجودیت و موضوعیت خود را بر مبنای نفی و بی اعتباری نظم و ناظم در آن ساختار موجود تعریف و تاسیس کرده.
احتجاج محیرالعقول ایشان بمثابه آن می ماند که گریبان رسول الله را بگیرند که چرا بی دلیل و پر هزینه و کم فایده و بلکه بی فایده ایشان خود و پیروان خود را مبتلا به عُسر و حرج و تنگدستی و فلاکت «شعب ابیطالب» کرد تنها بدلیل آنکه رسول الله در تمشیت بعثت و انقلاب عقیدتی خود، سود و زیان و هزینه ـ فایده در افتادن «بی دلیل» با قریش قدرتمند و ثروتمند را محاسبه و منظور و لحاظ نکردند!
در این صورت خوبست آقای زیبا کلام و امثال ایشان بفرمایند:
آیا مقابله رسول الله با قریش به بهای چندین سال عسرت و فشار و تنگدستی در «شعب ابیطالب» متضمن سودی برای ایشان بود یا آنکه ایشان و امت ایشان توانستند با پایمردی و با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز آن محاصره اقتصادی نهایتاً احقاق حق کنند؟
یا آنکه به اعتبار توفیق سپاه یزید در کشتار کربلا و قتل عام فرزند رسول الله و اصحابش، اکنون و با احتجاج زیبا کلام، ایشان می توانند حسین ابن علی را مورد شماتت قرار دهند که در نبرد بی حاصل کربلا (!) بی جهت خود و اصحابش را به کشتن دادند و لابد متقابلاً و با لحاظ مختصات همین منظومه فکری ـ عقیدتی باید برای دیپلماسی فرزند ابوسفیان و موفقیتش در سرکوب خونین کربلا کف زد (!) که چون قدرت فائقه بودند و فرزند رسول الله ملاحظه برتری قدرت فائقه ایشان را نکردند و در نبردی پر هزینه و لابد بدون هیچ نفع و سودی با این قدرت برتر درافتادند لذا اکنون دیپلماسی یزید و سپاهش را باید در مقام الگوی عقلانی و زیرکانه و پر فایده و کم ضرر و موفق در مُلکداری به عنوان یک ترم تحصیلی وارد سیستم آموزش های آکادمیک جهان کرد!
در ماجرای انقلاب اسلامی و بالتبع اشغال سفارت آمریکا نیز همین ظرفیت فعال بود و هست.
اشغال سفارت آمریکا فرزند مشروع انقلاب اسلامی بود. اشغال سفارت از همان زمینی سیراب می شد که انقلاب اسلامی در آن ریشه داشت و آن جوششی علیه نظم و ساختار موجود و کوششی برای جایگزین کردن نظم و ساختاری مطلوب بود.
اجازه دهید مثالی بزنم.
در دوران دانشجوئی شخصاً مدیریت یک تحصن دانشجوئی را به دلیل مشکلات و کمبودهای تسهیلات آموزشی در دانشکده محل تحصیل عهده داری کردم و وقتی معاونت دانشکده با عتاب به اینجانب پرخاش کرد:
این چه مسخره بازی است؟ شما نظم دانشگاه را بر هم زده اید.
در پاسخ به ایشان عرض کردم:
اتفاقاً همه هدف مان هم همین است! تحصن ما بمنظور بر هم زدن نظم دانشگاهی است که دانشجو در چنین نظم و نظامی محروم از امکانات مورد نیاز آموزشی اش مانده.
در ماجرای اشغال سفارت آمریکا نیز همین منطق در وجدان جمعی «ایران انقلابی» میدان داری می کرد.
آقای زیبا کلام و امثال ایشان هم چندان بابت نقض کنوانسیون وین در اشغال سفارت نباید ماخوذ به حیا باشند. اتفاقاً یکی از انگیزه های پنهان اشغال سفارت آمریکا نفی و دهان کجی و پشت پا زدن به کنوانسیون وینی بود که از جانب قوای فائقه و غربی و صرفاً بمنظور مصون ماندن سفارتخانه های آنها و برخوردار بودن ایشان از خانه ای امن برای بزهکاری و توطئه و دسیسه در کشورهای میزبان تصویب و تضمین شد. والی وقتی همین کنوانسیون توسط دول راقیه و علیه کشورهای ناهمگون با خود مورد بی وقعی قرار می گیرد هیچ اتفاق و اعتراض خاصی از نهادهای مسئول دیده و شنیده نمی شود!
نمونه بارز آن اشغال کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در اربیل عراق در دی ماه سال 85 بود آن هم نه توسط چند دانشجوی بی مسئولیت بلکه به استعداد قوای نظامی ارتش ایالات متحده و نه از طریق بالا رفتن از دیوار سفارت بلکه با نشاندن هلیکوپتر جنگی ارتش ایالات متحده (!) بر بام ساختمان کنسولگری و رُبایش دو ساله دیپلمات های ایران و مصادره غیر قانونی و دزدانه اسناد موجود در آن کنسولگری که طبیعتاً افکار عمومی در جهان نه شاهد تشکیل جلسه شورای امنیت و تذکر به آمریکا شدند و نه اتحادیه اروپا جلسه اضطراری برگزار کرد و نه هیچ کدام از روسای ممالک راقیه خاطر مبارک شان از این نقض آشکار کنوانسیون وین آزرده شد و بابت آن خرده اعتراضی هم به دولت ایالات متحده نکردند.








      

شرق/ایوان ریدلی،روزنامه نگار انگلیسی: «من از سفر به ایران در دوران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2009 بهره بردم و در آن زمان دسترسی آزادانه‌تری به شهروندان معمولی برای صحبت‌کردن با آنان داشتم. آنچه من یافتم عشق و ستایش به احمدی‌نژاد از سوی طبقه کارگر و طبقه دهقانان ایرانی بود، چراکه او با آنان حشرونشر داشت و با زبان خودشان با آنها صحبت می‌کرد. من پس از آن با جمعی از شهروندان ایرانی مسلط با زبان انگلیسی و همچنین نخبگان روشنفکر ایرانی در تهران صحبت کردم و فهمیدم با وجود آنچه در کلام می‌گویند، آنان نماینده اکثریت مردم نیستند. زمانی که بازگشتم و با شبکه خبری «سی‌ان‌ان» مصاحبه‌ای را انجام دادم، پیش‌بینی کرده بودم نتیجه انتخابات به‌نفع احمدی‌نژاد خواهد بود و دقیقا هم همین موضوع روی داد. از خانواده‌ای با پیشینه کارگری می‌آیم و دیده‌ام چگونه نخبگان شهری تلاش می‌کنند صدای خود را تا حداکثر ممکن برای تأثیرگذاری بر جامعه بالا ببرند، اگرچه آنان نماینده دیدگاه‌های اکثریت مردم نیستند. بسیاری از شبکه های تلویزیونی آنچه در ایران روی می‌داد را تحریف می‌کردند و فعالان شبکه‌های اجتماعی نیز از مهارت‌هایشان در کاربرد زبان انگلیسی برای ارائه تصویری مخدوش از آنچه روی داده بود، سوءاستفاده می‌کردند. فراتر از این رویکرد تحریف‌شده، آنچه من در میان آنان می‌دیدم، وجود این رویکرد بود که دهقانان و طبقه کارگر نباید اجازه داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند، چراکه دانش و درک سیاسی جامعی ندارند. حقیقت آن است که نخبگان روشنفکر ایران، دموکراسی را درک نمی‌کنند. آنان زیبایی «یک نفر یک رأی» را درک نمی‌کنند. »

 


http://sharghdaily.ir/News/69960/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%85








      

موشکها را دادند تا دلمان به «خودکار» پرت کردنشان خوش باشد!
............................................................................................
اخیرا خبری منتشرشد که جناب عباس عراقچی در حین مذاکرات وین ، خودکاری را به سمت جان کری پرتاب کرده است. واقعیت این موضوع که در آغاز عجیب می نمود در گفتگوی تلگرامی جناب عراقچی فاش شد. این تصویر که در گروه تلگرامی چلنج منتشر شده است متن کوتاه توضیح عراقچی در پیرامون ماجرای پرت کردن خودکار بوده که نشان می دهد جناب عراقچی فقط خودکار پرتاب شده به سمت خود را به جناب جان کری عودت داده است! دقت کنید:









      


حسین دهباشی

سال ها پیش | وقتی برای کارگردانی مجموعه مستندی با عنوان «عدالت بدون مرز» با موضوع حقوق بین الملل به شهر لاهه در هلند رفتم | راست اش باورم نمی شد که پس از بیست و چندی سال فعالیت «دیوان دعاوی بین ایران و آمریکا» | درآمد ناشی از جا به جایی ملیاردها دلار بلوکه شده به خاطر بحران گروگانگیری در پرونده‌های فیصله یافته میان دو کشور | حتی به حدی نباشد که کفاف هزینه‌های گزاف دیوان و حق الوکاله های کلان پرداختی به کارمندان و وکلای طرفین را بدهد.

حالا اما سن و سالم آنقدرى شده | که در کمتر از یک ماه پس از عهدنامه وین | شاخ درنیاورم که چگونه کوه موش زائیده | و سهم دولت و ملت ایران از مبلغی که می گفتند بالغ بر صدها ملیارد و به قول حاج حسین آقا اوباما دست کم در حدود یکصدوپنجاه ملیارد دلار... | چونان گلوله برفی در آفتاب تموز | و با هرکدام از برآوردهای دوستان | کوچکتر و کوچکتر شود | در آخرین اعلام رسمی چیزی شود در حدود «شش» ملیارد!

راست اش از این هم چندان تعجب نمی کنم | چگونه روزنامه‌نگاران و فرهیختگانی که | کاملا به درستی و به حق | مدت ها ماجرای تحویل نشدن یک دکل خریداری شده نفتی به مبلغ حدود شصت ملیون دلار را محمل انواع سوژه‌ها و لطیفه ها و متلک های تند و بامزه به دولت قبل کرده بودند | یا برای دعوت نشدن به افطاری ریاست جمهوری و نچشیدن یک نعلبکی زولبیاى دولتی... قیصریه تیم اطلاع رسانی دولت فعلی را به آتش کشیده بودند | چگونه است در برابر آب شدن آمار این صدهاهزارملیارد تومان اخیر | حکیمانه سکوت اختیار کرده اند؟

باری... | از امثال عوام الناسى چون نگارنده که کاری برنمی آید | جز دعای خیر | برای آنکه دست کم در اطلاعیه های بعدی... آنقدرى ته این کیسه پوسیده بماند | که تکافوی هزینه شام و ناهار گروه مذاکره کننده در این مدت را بدهد | حالا اگر پولی برای تامین هزینه درآوردن قلب نیروگاه اراک و خرید سیمان مرغوب برای پرکردن اش با بتون مسلح نیز ماند | یا پول خردی برای خرید چند بطری آب معدنی و رفع بحران کم آبی... | که دیگر چه بهترتر...








      

ابراهیم در آتش!
ادبیات عامه و فرهنگ فولکلور بدلیل بی تکلفی و صراحت و بی پروائی اش در بهره جستن از واژگان لمپنی و خیابانی در انتقال معنا و تفهیم پیام به مخاطب ولو آنکه در انتقال چنین پیامی به مرزهای ابتذال هم نزدیک شود بعضا در مقایسه با ادبیات کلاسیک از توان اقناع بیشتری برخوردار است.
از جمله آنکه با وام گیری از گویش عوام در ساختن داستان شیطنت آمیز آن پسری که دعا می کرد مادرش فوت کند تا در تجدید فراش محتمل پدر با بانوئی جوان، ایشان نیز نصیبی از این ماجرا ببرد(!) و اما دست بر قضا این پدر خانواده بود که به رحمت ایزدی پیوست و در ازدواج مجدد مادر، فرزند نگون بخت مواجه با زیاده خواهی (!) پدرخوانده شد و بدین منوال تلخ کامانه در نجواهای محزون خود «بر خود» طعنه می زد که: چی فکر می کردیم. چی شد!
اکنون نیز می توان در بازبینی انقلاب اسلامی ایران و همه فراز و فرودها و مصائب و شدائد تحمیلی و تزریقی به مولود آن (جمهوری اسلامی) طی 36 سال گذشته و تحت مدیریت فزون طلب و سلطه جوی دولتمردان آمریکائی مانند آن جوان نگون بخت کل ماجرای انقلاب اسلامی و دشمنانش را به همین یک جمله از وصف حال آمریکائیان تقلیل داد تا در «خلوت خود» آنگونه سوته دلی کنند که:
چی فکر می کردیم. چی شد!؟
صورت قضیه بدین معنا بی ابهام است دائر بر آنکه:
ایرانی که قرار بود در آتش ناامنی بسوزد! ایرانی که طی 36 سال گذشته با استعانت از تحریم های اقتصادی و تهدیدهای نظامی و نگه داشتن اش در فضای امنیتی قرار بود مانع از بسامان رسیدنش و دومینو شدن الگوی حکومتی اش در منطقه شوند! اکنون در عمق امنیت نشسته در حالی که در محاصره دریائی از ناامنی تروریستی وحوش سلفی و داعشی و بوکو حرامی و القاعده ای و جبهة النصری و هزار کوفت و زهر مار دیگر قرار دارد.
وحوشی که قرار بود از طریق عنان گسیختگی و توحش ملبس به اسلام، مروج بی اقبالی و ترشروئی به «اسلام» و ایقان به بی صلاحیتی هر نوع حکومتی بنام اسلام شوند اکنون در حالی همه منطقه را در آتش جنگ و ترور و خشونت و ناامنی فرو برده اند که ایران پیشتاز و پیش قراول مُلکداری اسلامی یگانه کشوری است که علی رغم اتهام مُلکداری دین ورزانه (!) به لنگر ثبات و امنیت در منطقه مُبدل شده و ابراهیمانه و بسلامت از آتش فتنه نمرودیان جان به در برده.
بنا به اصل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» چنین برآیندی بالاترین تبلیغ برای موفقیت الگوی حکومت دینی آن هم از جوار بلاهت مبارزان خط اول مبارزه با حکومت دینی است!
فتنه ای که حرامیان از طریق داعش و وحوشی شبیه داعش مهیا کردند تا از آن طریق با خاکپاشی بر چشم حقیقت، بکوشند با بدنام کردن و بد مرام کردن و بی کفایت معرفی کردن اسلام در امر مُلکداری و فرو بردن منطقه و ایضاً ایران در بحران ناامنی، بتوانند فروشنده ناکامی تجربه انقلاب اسلامی به مشتاقان و متقاضیان شوند. اینک و همان فتنه گران با کمانه کردن دسائس شان شخصاً اسباب ترویج و تشویق مدل حکومتی ایرانی شده اند که بنا به دسائس و غرائض ایشان قرار بود شاخص عبرت و نمایه ملامت باشد.
طنز ماجرا آنجاست که 8 سال پیش روزنامه آمریکائی Columbus Dispatch با چاپ کاریکاتوری از خاورمیانه، ایران را به چاه فاضلابی تشبیه کرد که مردمش در هیات سوسک در حال آلوده کردن منطقه اند و اکنون با نگاهی به نقشه پراکندگی وحوش داعش مشاهده می شود آن نجاسات عقلی، غالبا با خاستگاهی غربی و عربی در حال ملوث کردن منطقه ای شده اند که دست بر قضا ایران منزه ترین و امن ترین آن است!
به اعتبار همین ناکامی است که «کدخدا» و «عناصر و متحدین کدخدا» اینک تا بن دندان حق دارند که با رویت کامیابی و مُلکداری توام با امنیت در یگانه حکومت شیعی منطقه و در میانه جهنم جنگ و قتل و ترور و توحش و ناامنی متحدین «کدخدا» و «اجامر کدخدا» سوته دلانه با خود نجوا کنند که:
چی فکر می کردیم. چی شد!
...

داریوش سجادی









      

اولین بار دکتر مصدق رابطه ایران با اسرائیل را قطع کرد
......................................................
در واپسین روزهای زمستان 1328 که فلسطینى‌های آواره و بیخانمان، روزهای سرد و سختى را میگذراندند و در آرزوی بازگشت به خانه و کاشانه خود لحظه‌ شماری می کردند، محمد ساعد مراغه‌ای، نخست‌وزیر وقت ایران، با انتشار بیانیه‌ای در 24 اسفند 1328 ، شناسایی دوفاکتوی اسرائیل(موقتی و غیر رسمی) از سوی ایران را اعلام کرد.
هنوز دو سال از شناسایى دوفاکتوی اسرائیل از سوی دولت ایران نگذشته بود که دکتر محمد مصدق روابط سیاسى ایران و اسرائیل را برهم زد. او که پاییز 1330 در راه بازگشت از آمریکا وارد مصر شده و مورد استقبال بی مانند مردم این کشور قرار گرفته بود، شناسایى دوفاکتو را پس گرفت و کنسول‌گری ایران را در اسرائیل منحل کرد. بدین ترتیب در اواخر پاییز 1330 روابط ایران و اسرائیل قطع شد و روزنامه‌های عربى بارها به خاطر این اقدام ، از مصدق بعنوان «قهرمان ملى ایران» یاد کردند.
عبدالرضا داوری








      

استقلال ?#‏رسانه? در دولت یازدهم
1) صورت مسئله: به خاطر مشکل ?#‏تحریم?، یک دلال نفتی در امارات، میعانات گازی ایران به ارزش پنج میلیارد و 300 میلیون ?#‏دلار? را به یک یا چند پالایشگاه اماراتی فروخته است/ مدل بابک زنجانی
2) مشکل: به دلیل تحریم، پول در حساب های شرکت این فرد مانده، به خزانه واریز نشده / مدل بابک ?#‏زنجانی? 
3) روش حل مسئله: طبق روش های دوران تحریم، بانک مرکزی ایران با محقق الوصول دانستن دلارها، معادل ریالی اش را به دولت پرداخت کرده / مدل بابک زنجانی که ناکام ماند
4) ادعا: زنگنه، وزیر ?#‏نفت? گفته پول بدون هرگونه آسیب در محلی مطمئن است، پس از لغو تحریم بازخواهد گشت / مدل بابک زنجانی 
ارزیابی: مبلغ بلوکه شده دو برابر پرونده بابک زنجانی است. در سه ماه گذشته اغلب رسانه های اصلاح طلب که مدل ساعت و شماره کفش بابک زنجانی را کشف کردند، در یک ?#‏عملیات? روانی-رسانه ای مهم ترین کارشان نفی، تشکیک، عدم پیگیری، بی توجهی به جزئیات و ماله کشی این پرونده بوده است. فرماندهی این عملیات در دفتر اسحاق ?#‏جهانگیری?، معاون اول رئیس جمهور و واحد پشتیبانی آن در وزارت نفت مستقر است.








      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >