حسین دهباشی

سال ها پیش | وقتی برای کارگردانی مجموعه مستندی با عنوان «عدالت بدون مرز» با موضوع حقوق بین الملل به شهر لاهه در هلند رفتم | راست اش باورم نمی شد که پس از بیست و چندی سال فعالیت «دیوان دعاوی بین ایران و آمریکا» | درآمد ناشی از جا به جایی ملیاردها دلار بلوکه شده به خاطر بحران گروگانگیری در پرونده‌های فیصله یافته میان دو کشور | حتی به حدی نباشد که کفاف هزینه‌های گزاف دیوان و حق الوکاله های کلان پرداختی به کارمندان و وکلای طرفین را بدهد.

حالا اما سن و سالم آنقدرى شده | که در کمتر از یک ماه پس از عهدنامه وین | شاخ درنیاورم که چگونه کوه موش زائیده | و سهم دولت و ملت ایران از مبلغی که می گفتند بالغ بر صدها ملیارد و به قول حاج حسین آقا اوباما دست کم در حدود یکصدوپنجاه ملیارد دلار... | چونان گلوله برفی در آفتاب تموز | و با هرکدام از برآوردهای دوستان | کوچکتر و کوچکتر شود | در آخرین اعلام رسمی چیزی شود در حدود «شش» ملیارد!

راست اش از این هم چندان تعجب نمی کنم | چگونه روزنامه‌نگاران و فرهیختگانی که | کاملا به درستی و به حق | مدت ها ماجرای تحویل نشدن یک دکل خریداری شده نفتی به مبلغ حدود شصت ملیون دلار را محمل انواع سوژه‌ها و لطیفه ها و متلک های تند و بامزه به دولت قبل کرده بودند | یا برای دعوت نشدن به افطاری ریاست جمهوری و نچشیدن یک نعلبکی زولبیاى دولتی... قیصریه تیم اطلاع رسانی دولت فعلی را به آتش کشیده بودند | چگونه است در برابر آب شدن آمار این صدهاهزارملیارد تومان اخیر | حکیمانه سکوت اختیار کرده اند؟

باری... | از امثال عوام الناسى چون نگارنده که کاری برنمی آید | جز دعای خیر | برای آنکه دست کم در اطلاعیه های بعدی... آنقدرى ته این کیسه پوسیده بماند | که تکافوی هزینه شام و ناهار گروه مذاکره کننده در این مدت را بدهد | حالا اگر پولی برای تامین هزینه درآوردن قلب نیروگاه اراک و خرید سیمان مرغوب برای پرکردن اش با بتون مسلح نیز ماند | یا پول خردی برای خرید چند بطری آب معدنی و رفع بحران کم آبی... | که دیگر چه بهترتر...