سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش

پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :133
  • بازدید دیروز :85
  • کل بازدید :499884
  • تعداد کل یاد داشت ها : 577
  • آخرین بازدید : 103/2/6    ساعت : 9:15 ع

??اصلاحات در ایران؛
 آنکه "شعار" داد، آنکه "عمل" کرد

در سال‌های میانی دهه 70 خورشیدی،  جریانی در ایران ظاهر شد که شعار خود را «اصلاحات» و خود را «اصلاح‌طلب» نامید.این جریان سیاسی که با بهره‌گیری از ابزار «مطبوعات زنجیره‌ای» توانست طی سال‌های 76 تا 80 در تمامی انتخابات رای مردم را به سمت خود بکشاند از اسفند 81 به بعد به دلیل آشکار شدن فاصله شان با مردم ایران، در تمامی انتخابات‌ با رویگردانی ملت مواجه و از گردونه انتخاب ملی خارج ماند. ناتوانی مجریان «اصلاح‌طلب» در پاسخگویی به نیازهای اصیل جامعه، حتی در عرصه «توسعه سیاسی» که محور اصلی مواضع و فعالیت‌های جریان مدعی اصلاحات بود، آنچنان باعث زمینگیر شدن این جریان شد که حتی روشنفکران سکولار نیز از اصلاح‌طلبان دل بریدند.

در عرصه اقتصاد نیز با توقف شاخص‌های توسعه و پیشرفت، که ناشی از بی‌توجهی مدیران دولت اصلاحات به معیشت مردم و اقتصاد ملی بود، تیر خلاص نهایی به مغز جریان مدعی اصلاحات شلیک شد.
در سوم تیرماه 84 و از دل انتخاباتی شگرف، چهره‌ای توانست آراء مردم را جلب نماید که هیچ‌گاه شعار «اصلاحات» سر نداد اما در عمل اصلاح همه کژی‌هایی که ملت ایران - با رای اعتراضی خود در انتخابات‌ پیاپی (از سال 72 تا 84 ) - طلب نموده  بودند را در  دستور کار خود قرار داد و اجرا کرد.
«محمود احمدی‌نژاد» هیچ گاه شعار «آزادی مطبوعات » و «تحمل مخالف» را شعار محوری دولت خود قرار نداد اما در عمل نشان داد که به مراتب از «سیدمحمد خاتمی» در تامین آزادی مطبوعات مصمم‌تر و نیز در تحمل مخالفان خود، فرسنگ‌ها از رئیس دولت اصلاحات پیشتر است. اثبات این مدعا چندان سخت نیست.

بررسی حجم انتقاد و هجمه رسانه‌ای به احمدی‌نژاد و همکارانش در 5 سال اخیر چنان است که قاطعانه می‌توان اذعان نمود در تاریخ مطبوعات و رسانه‌های ایران هیچ شخصیتی به اندازه «احمدی‌نژاد» مورد تخریب رسانه‌ای و مطبوعاتی قرار نداشته است و در این میان شاید تنها حملات هماهنگ مطبوعات حزب توده و طرفداران دربار پهلوی علیه دکتر محمد مصدق را بتوان تا حدی با حملات رسانه‌ای علیه دکتر محمود احمدی‌نژاد قیاس نمود و البته واکنش احمدی‌نژاد در برابر این حجم بی‌سابقه تخریب تنها صبر و «سلام» بود.  «محمود احمدی‌نژاد» هیچ گاه شعار «مشارکت سیاسی» را شعار محوری دولت خود قرار نداد  اما در عمل با ایجاد نشاط سیاسی در جامعه، بیشترین نرخ مشارکت سیاسی را در دوران حاکمیت 5 ساله خود رقم زد. دولت سیدمحمد خاتمی که کارش را با ادعای رونق سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان آغاز کرده بود، چنان عمل کرد که مشارکت سیاسی 80 درصدی در دوم خرداد 76، دوره به دوره در انتخابات بعدی کاهش یافت تا آنجا که در دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهرها که در پنجمین سال دولت خاتمی برگزار شد، مشارکت عمومی مردم در انتخابات به نازلترین سطح در تمامی سال‌های پس از انقلاب سقوط کرد.

احمدی‌نژاد اما تابلوی شعار «مشارکت سیاسی» را هرگز بر سر در دولت خود نصب ننمود، اما در عمل چنان فضای تحرک اجتماعی را در میان آحاد جامعه و به‌ویژه در میان محرومان و مستضعفان و نیز کسانی که با صندوق‌های رای قهر کرده بودند ایجاد نمود که نرخ متوسط 50درصدی مشارکت سیاسی در دولت خاتمی را تا 85 درصد در آغاز پنجمین سال دولت خود ارتقا داد به نحوی که در دوره دولتداری احمدی‌نژاد، نظام سیاسی ایران بیشترین میزان مشارکت ملی را  در قیاس با دوره‌ای تجربه کرد که کوفتن بر کوس توسعه سیاسی، فریضه روزمره دولتمردانش بود. و این نبود مگر آن‌که ملت ایران تفاوت میان «شعار» و «عمل» را دریافتند.. اما نکته آخر آن‌که «محمود احمدی‌نژاد» برخلاف دوره «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» که رئیس دولت، «سردار سازندگی» لقب یافته بود، هیچگاه شعار «توسعه اقتصادی» را روز و شب سرنداد، اما در مقام عمل، چنان «شجاعانه و با درایت و تدبیر»، بزرگ‌ترین پروژه اصلاح ساختار اقتصاد ایران را به اجرا درآورد که دشمنان جمهوری اسلامی نیز در برابر اراده و تدبیر وی سر تعظیم فرود آوردند. اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها که از سال 1371 در کشوی میز ‌هاشمی‌رفسنجانی و محمد خاتمی خاک می‌خورد و آرزوی دو رئیس‌جمهوری پیشین بود، در دولتی به اجرا درآمد که مورد تهاجم شدیدترین تحریم‌های اقتصادی و سنگین ترین فتنه‌های سیاسی 30 سال اخیر قرار داشت، اما این بار هم احمدی‌نژاد مانند اسلاف خود شعار نداد، بلکه در عمل نشان داد که تنها به منافع مردم می‌اندیشد و «اصلاحات» را نه در «شعار» که در «عمل» پیاده می‌کند.

??سرمقاله روزنامه گسترش صنعت
17 دی 1389
??https://telegram.me/dr_davari








      

??چرا ابراز تاسف از بیماری وخیم استاد محمدرضا شجریان را موضعی انقلابی می دانم؟

ابراز تاسف صاحب این قلم از بیماری وخیم استاد شجریان با واکنش برخی دوستان مواجه شده است. در این باب ذکر سه نکته را لازم میدانم:

1- بزرگترهایی که نیمه زمستان 57 را تجربه کرده اند نیک میدانند که تصانیف انقلابی استاد شجریان تا چه حد در تهییج طبقه متوسط شهری و روشنفکران برای پیوستن به صفوف انقلاب موثر بود و در عین حال تلاشهای استاد شجریان در دهه 60 نیز چراغ موسیقی ملی کشورمان را از گزند تعرضات مدیریت بسته فرهنگی حاکم بر ارشاد وقت مصون نگه داشت.

2-مواضع و رفتار استاد شجریان در فتنه 88 کاملا خطا، غیر موجه و حرکت در پازل دشمن بود. اما نباید فراموش کرد که ذات فتنه موجب خطای دید و اشتباه محاسباتی بخشی از جامعه شده و در این میان باید میان فتنه گران و فتنه زدگان(مفتونان) تمایز قائل شد و در عین مقابله جدی با فتنه گران، زمینه را برای فتنه زدایی از مفتونان، بویژه مفتونانی با سوابق و خدمات روشن، هموار کرد.

3- برخورد امام علی(ع) با مرگ طلحه و زبیر، دو رهبر اصلی فتنه جمل نیز برای همه عدالتخواهان و نیروهای انقلابی آموزنده است. در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که امام علی(ع) پس از جنگ جمل بالای سر جنازه طلحه ایستادند و فرمودند:" ای ابو محمد برای من سخت است که تو را خاک آلود زیر ستارگان در این سرزمین ببینم آن هم پس از این همه مجاهدت ها در راه خدا و دفاع هایت از رسول خدا." در برخی از منابع آمده است که حضرت بر سر جنازه طلحه گریستند و فرمودند :"ای کاش بیست سال پیش از این مرده بودم."
برخورد امام خامنه ای نیز با مخالفان نظام اسلامی متکی بر سیره امام علی(ع) است . کافی است یکبار دیگر اظهارات و پیامهای رهبر انقلاب را در فقدان داریوش فروهر، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله منتظری مرور کنیم.

??لذا براساس استدلالات ثلاثه بالا، ابراز تاسف برای بیماری وخیم استاد شجریان را موضعی انقلابی می دانم.

??https://telegram.me/dr_davari








      

??رونمایی از یک ذهن آشفته؛ دولت یازدهم با "تئوری های توسعه" سریع القلم به کجا خواهد رفت؟

در این یادداشت با بررسی سه کتاب محوری دکتر محمود سریع القلم پیرامون مسأله توسعه و توسعه نایافتگی ایران، یعنی «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» نشان خواهیم داد که مدل تبیینی تئوریسین دولت یازدهم در امر توسعه بین اولویت، اصالت، و حتی تعیین‌کنندگی فرهنگ، اقتصاد و گاهی سیاست در چرخش و تناوب و سرگردانی است و در این زمینه دیدگاهی منسجم ارائه نمیدهد و معلوم نیست دولت یازدهم با  تئوری های سریع القلم به کجا خواهد رفت؟

برای نمونه، بخش‌های نخستین کتاب عقلانیت با نوعی فرهنگ‌گرایی نسبتاً آشکار آغاز می‌شود تا آنجا که سریع‌القلم می‌گوید: «فرهنگ اجتماعی، کیفیت فعالیت‌های اقتصادی یک جامعه را تعیین می‌کند» (عقلانیت:52) و در صفحه بعدی چنین وزنی را از دوش فرهنگ و اقتصاد برداشته و مستقیما بر دوش متغیر سومی به نا‌م سیاست می‌گذارد. اما پس از بحثهای مفصل درباره اهمیت اجماع فکری نخبگان ابزاری و فکری و اولویت حوزه حکومت و سیاست در امر توسعه، این تغییر موازنه مجددا درکتاب تکرار می‌شود تا آنجا که در ص 90 کتاب عقلانیت دوباره به فرهنگ‌گرایی برمی‌گردد. در رابطه‌ بین نظام سیاسی و نظام اقتصادی نیز موضع سریع القلم متغیر است. در صفحه 104 اولویت ساختار سیاسی بر ساختار اقتصادی و توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی است. اما در پایان همین فصل عنصر آرامش اقتصادی به عنوان یکی از اصول ثابت 12 گانه توسعه سیاسی و پیش شرط هم توسعه فرهنگی و هم توسعه سیاسی معرفی می¬شود. (عقلانیت،112). این آشفتگی وقتی آشکارتر می‌شود که با الهام از تجربه چین و شوروی تبیینی معکوس ارائه می شود (عقلانیت: 128).

از مهمترین آشفتگی‌های تبیینی منظومه فکری سریع‌القلم، تغییر مکرر موضع وی در بیان رابطه‌ی بین اقتدارگرایی سیاسی، فرهنگ سیاسی، و اقتصاد دولتی است؛ ایشان در یک‌جا، یکی از ویژگی‌های سه‌گانه‌ی فرهنگ سیاسی عشیره‌ای (تهاجم و غارت) را نتیجه نوعِ خاصی از ساختار سیاسی می‌داند (فرهنگ سیاسی ایران: 70) و در جای دیگری کل فرهنگ سیاسی عشیره‌ای که تا پیش از این علت ساختار سیاسی خاصی بود، بازتاب ساختار سیاسی ایران معرفی می‌شود. (فرهنگ:111) و در نهایت گزاره تبیینی‌ای صادر می‌شود که با کل چارچوب تئوریک کتاب فرهنگ سیاسی در تضاد است، درحالی که تاکنون فرهنگ سیاسی غیرعقلانی نتیجه‌ی استیلا و تداوم فرهنگ سیاسی عشیرهای دانسته می‌شد، چنین حکم می‌شود که: «فرهنگ سیاسی غیرعقلایی در نتیجه محصول حاکمیت مطلق دولت بر اقتصاد، فرهنگ و روان جامعه است.» (فرهنگ: 185)

سریع القلم در صفحه 13 کتاب عقلانیت می گوید در «رهیافت نخبه‌گرایانه... اولین قدم در پیشرفت، خانه تکانی نهاد دولت است.»(عقلانیت: 13) این در حالی است که در صفحه 17 همین کتاب ادعا می‌کند: «بدون آماده سازی‌های فرهنگی و تحول در شخصیت ایرانی، نه خصوصی‌سازی اقتصادی میسر خواهد بود و نه توسعه سیاسی» و در صفحات 18 و 27 می‌گوید: «تا ساختارهای منتهی به شخصیت را تغییر ندهیم، ساختارهای سیاسی و اقتصادی متحول نخواهند شد.»

اما این تناقضات به همین جا ختم نمی شوند و دکتر در صفحه 78 کتاب عقلانیت موضع خود را مجددا تغییر داده و کار اقتصادی را نسبت به کار فرهنگی در اولویت قرار می‌دهد. این رویکرد در کتاب فرهنگ سیاسی ایران نیز تکرار می‌شود و سریع القلم برخلاف اغلب مواضع خود در کتاب عقلانیت (تاکید بر اولویت اصلاح ساختار فرهنگی و سیاسی)، دم از ضرورت اصلاح ساختار اقتصادی به مثابه مایه و پایه هرگونه تحولی می‌زند(فرهنگ: 3و 4). بااین وجود در صفحه 6 دوباره اولویت تحول فرهنگی بر تحول اقتصادی مطرح می‌شود. هرچند در بخشی دیگر ادعایی کاملا خلاف طرح می‌شود و با خروج از دایره اولویت تحول فرهنگ یا اقتصاد، باز شاهد بازگشتی ناگهانی به رویکردی هستیم که در کتاب عقلانیت هم گاهی بر آن تأکید شده بود: «اگر بنا باشد فرهنگ سیاسی یک جامعه در مسیر عقلانی شدن قرار گیرد، در ابتدای امر به آرامش سیاسی و حرکت در جهت نهادینه شدن ساختار سیاسی نیاز است.»(فرهنگ: 75)

اگر در کتاب عقلانیت، با اتخاذ رویکردی دولت محور و نخبه‌محور، در نهایت دولت موتور توسعه معرفی می‌شود، کتاب فرهنگ سیاسی با دولت لیبرال شبگرد حافظ امنیت به پایان می‌رسد (فرهنگ: 174). بااین‌حال در پایان بارِ مسئولیت سنگین تحول ساختاری بر دوش دولتی گذارده می‌شود که قرار بود فقط نقش‌های امنیتی و نظارتی داشته باشد (فرهنگ:200).
با این توضیحات در مجموع می‌توان گفت سامان اندیشه‌ای دکتر سریع القلم به شدت چندپاره، التقاطی، نامنسجم و قابل تفسیر و تأویل می‌شود و همه این‌ها حاکی از ناکارامدی الگوی تجویزی تئوریسین دولت یازدهم برای توسعه ایران است.

??https://telegram.me/eghtesadmoghavemati95








      

????17 کاری که شما را «باهوش تر» می کند

@NCtec
??1. در زمینه‌ی فرآیندهای فکری تعلیم ببیند.

??2. اطلاعات زیادی داشته باشد.

??3. روی ایده یا مشکل خاصی تمرکز کند.

??4. برای مثال توماس ادیسون قادر بود روی لامپ برق خود فکر کند زیرا:

??1. او یک متفکر منطقی تعلیم‌دیده بود.
??2. اطلاعات زیادی درباره‌ی مهندسی الکترونیک داشت.
??3. روی مشکل خاصی تمرکز کرده‌بود.

??در ادامه تکنیک های دیگر را بخوانید

??1. ظرف 30 دقیقه‌ بعد از بیدار شدن دو لیوان آب بنوشید
??2. خلاصه‌ی یک کتاب را در زمان خورن صبحانه بخوانید
@NCtec
??5. در طول روز چرت بزنید

??6. در طول روز شکر نخورید

??7. بیش‌تر از یکی دوبار در روز به شبکه‌های اجتماعی و وب‌گاه‌های تفریحی سر نزنید

??8. به جای تماشای سریال یا فیلم سینمایی، بازی‌های کامپیوتری انجام بدهید

??9. به جای تماشای تلویزیون، کتاب بخوانید
@NCtec
??10. کمی کار برنامه‌ریزی بکنید

??11. زمان آشپزی تدتاکس TED talks تماشا کنید

??12. چند تمرین ورزشی ساده در طول روز انجام بدهید
 
??13. زمان‌تان را با آد‌م‌های باهوش‌تر سپری کنید

??14. با آدم‌هایی که مخالف شما هستند صحبت کنید

?? با آدم‌هایی که روی موضوع خاصی با شما توافق نظر ندارند، وارد بحث شوید (دوستانه). بحث با آنها باعث می‌شود که شما:

??1. قدرت استدلال خود را قوی‌ترکنید.
??2. یا متقاعد شوید که اشتباه می‌کنید.

??در هر دو صورت برنده شما هستید. در مورد اول شما شخص دیگر را با استدلال کردن متقاعد می‌کنید و در مورد دوم، منطق نادرستی که قبلا داشتید از بین می‌رود.
@NCtec
??15. در طبیعت قدم بزنید

قدم زدن در طبیعت چند مزیت دارد:

??-گیاهان اکسیژن تولید می‌کنند، بنابراین اکسیژن زیادی در طبیعت وجود دارد.
??-ذهن انسان در میان گیاهان آرام می‌شود
??-قدم زدن برای گردش خون شما مفید است

??16. یک دفترچه یادداشت همراه خود داشته باشید

??17. ده دقیقه در روز را برای برنامه‌ریزی فردا استفاده کنید.

??فراموش نکنید هوش از دو بخش ذاتی و اکتسابی تشکیل شده حتی اگر بخش اول را نداشته باشید با بخش اکتسابی آن میتوانید جز انسانهای فوق العاده موفق باشید پس میتوان نتیجه گرفت درصد بالایی از انسانها نه میدانند بخش اول (هوش ذاتی ) را دارند و نه تلاش میکنند بخش دوم (هوش اکتسابی) را پرورش دهند . هر اقدامی از طرف شما حتی کوچک شما را متمایز میکند از انسانهای بیتفاوت ??








      

رامین جهانبگلو در تشکیلات فراماسونری " آگورا " / مارچ 2016

 

معرفی شبکه فراماسونری "آگورا"

 رامین جهانبگلو در سال 1379 که در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تورنتو کانادا به عنوان مربی آموزشی مشغول تدریس فلسفه بود، پروژه‌ای موسوم به "سیرا- آگورا" را با "علی اکبر مهدی"، رئیس مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران پیش برد که ابتدا به تشکیل نشست‌های اگورا و سپس تشکیل کانون ایرانیان داشنگاه تورنتو (IAUT) انجامید.

"علی اکبر مهدی" که از رابطان برجسته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکاست پروژه "آگورا" را با اقتباس از تشکیلات سری فراماسونری و کارکرد کافه‌های فلسفی فرانسه با هدف ساختن شبکه سیاسی در ایران صورت‌بندی کرد و نخستین بار به صورت آزمایشی در تورنتو توسط رامین جهانبگلو اجرا شد.

رامین جهانبگلو نخستین کسی بود که با همراهی علی‌اکبر مهدی پروژه شبکه سازی فراماسونری "آگورا" را در ایران اجرا کرد. در همین راستا جهانبگلو طیف رادیکال دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه امیرکبیر را برگزید تا تجربه شبکه سازی سیاسی را از تورنتو به تهران آورد. برای همین از مرداد 82 تا آبان 84 رامین جهانبگلو نزدیک به 30 جلسه رسمی در انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاه‌های تهران برگزار و 20 سخنرانی برای آنان ایراد کرد که از حیث فراوانی آماری حضور روشنفکران در مجامع دانشجویی آماری کم سابقه است.

https://telegram.me/dr_davari








      

امام خامنه ای : فیلم "مارمولک" فهمیده نشد، وگرنه بجای مخالفت تایید می شد.

 








      

سخنی با مخاطبان
انگیزه ما از انتشار دیالوگ استاد عزت الله انتظامی در فیلم گاو چه بود؟

1- هرچند که معمول نیست یک کنشگر سیاسی و اجتماعی به تشریح "انگیزه" اقدامات خود بپردازد اما فضاسازی ناجوانمردانه و غیراخلاقی رسانه های اصلاح طلب علیه انتشار دیالوگی از "فیلم گاو" که بدون کم و کاست از متن فیلمنامه مرحوم غلامحسین ساعدی اقتباس شده بود و اصلاح طلبان آن را توهینی علیه استاد عزت الله انتظامی به تصویر کشیدند، تبیین چرایی انتشار دیالوگ مزبور را ضروری نمود تا روشن شود که مطالب این کانال مطلقا نسبتی با توهین و تحقیر ندارد که:
ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

2- آنان که شاهکار هنری داریوش مهرجویی و بازی خیره کننده استاد عزت الله انتظامی در فیلم گاو را دیده اند و تمجید تاریخی امام راحل از این فیلم را خوانده اند، نیک میدانند که هسته محوری فیلم گاو، تبیین الیناسیون و از خود بیگانگی انسان است که اوج آن در دیالوگ ماندگار جناب عزت الله انتظامی در سکانس های پایانی و آنجاکه "مش حسن" خود را با گاوش یکی می انگارد ظهور می یابد.

3- با همه احترام و ارادتمان به استاد عزت الله انتظامی، صریحا اعلام میکنیم که مقصود و انگیزه ما از تاکید بر این بخش از دیالوگ فیلم گاو که تصویری بی همتا و ماندگار برای نمایش الیناسیون و از خود بیگانگی در سینمای ایران است، تذکری مشفقانه به استاد عزت الله انتظامی بود تا از تله الیناسیون و ازخودبیگانگی و اضمحلال در جریان "بیگانه گرا" که همه هویت  دینی و ملی و انقلابی ما را به حراج گذاشته و در مصادره "چهره های ملی" برای تحقق "اهداف ضدملی" خود طمع کرده است، پرهیز نمایند.

4- خطاب پایانی هم با غوغاسالارانی که فرسنگها از وادی فرهنگ فاصله داشته و مفهوم فیلم و دیالوگ آن را درنیافته و اشارت و تلمیح ما را به بیراهه کشاندند تا بیسوادی و جهل و غرض خویش را بر سر هر کوی و برزن فریاد کنند فقط همین خواهد بود: سلام بر شما!

ارادت و احترام ما به همه خادمان فرهنگ و هنر ایران باقی و پابرجاست.

https://telegram.me/dr_davari

---------------------------------------------------------

??یادداشت وارده
??یک بام و دو هوای فتنه گران
??امضاء محفوظ

روزی روزگاری یک سخنران با #آزادی کامل به #رییس_جمهور قانونی و منتخب اکثریت مردم روی منبر، علنی توهین کرد و گفت گاوها ثبات مدیریتی را می فهمند ولی رییس جمهور ما نمی فهمد! این اهانت سخیف به رییس جمهور #ملت سبب شد #اصلاح_طلبان و #فتنه_گران او را #قهرمان معرفی کنند و از آن به بعد شد سخنران ثابت مجالس ختم و سالمرگ و .. این آشوبگران!
حالا یک نویسنده و روزنامه نگار با هزارتا ایهام به یک #هنرپیشه که تقاضایی غیر قانونی داشته اشاره ای کرده بدون هیچ توهینی... حالا همین جماعت #آشوبگر فحاش خشن ریختند سر این نویسنده و از همه طرف می کوبندش.
یک بام و دوهوای این فتنه گران تمامی ندارد.. جماعتی که از #کف_گرگی و فحاشی و #اغتشاش و هر چیز خلاف قانون و ادبی حمایت می کنند اما طاقت یک #انتقاد را ندارند ولی ادعای آزادی بیانشان گوش فلک را کر کرده...
#نقویان
#گاو
#خاتمی
#عزت_الله_انتظامی
#عبدالرضا_داوری
#احمدی_نژاد
#علی_مطهری?








      

معرفی کتاب «اقتصاد ایران در دوران دولت ملی»

در دوره‌ای که دستاوردهای دولت ملی دکتر مصدق و آرمان‌هایی که در جنبش ملی‌کردن صنعت نفت متجلی شد، نه از سوی سلطنت‌طلب‌ها بلکه از سوی پاره ‌ای از نیروهای آزادیخواه مورد نقد و نفی قرار می‌‌گیرد و نبود حافظه تاریخی به‌عنوان یک مشکل فرهنگی جامعه ایرانی و تحریف واقعیت‌‌های تاریخی به‌دلیل عدم مطالعه عمیق شواهد خودنمایی می‌کند، انتشارات نهادگرا در سال جاری اقدام به چاپ کتابی روشنگرانه در زمینه واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی دولت ملی دکتر مصدق کرد.

کتاب «اقتصاد ایران در دولت ملی» نوشته دکتر فرشاد مومنی و بهرام نقش تبریزی در پاییز امسال توسط انتشارات نهادگرا روانه بازار نشر شده است تا پاسخی به نقدها و بیانی از واقعیت‌ها و عملکرد دولت دکتر مصدق در این برهه حساس تاریخی باشد.

در این کتاب که به مروری بر وضعیت اقتصاد سیاسی آن دوره و عملکرد اقتصادی دولت اختصاص یافته است، هدف از مطالعه انجام‌شده این‌گونه عنوان شده است:

«مطالعه حاضر با این هدف آغاز شد که به‌صورت مشخص به دو پرسش، پاسخ دهد؛ اول اینکه آیا دستاوردهای قابل توجه دولت ملی در حوزه عملکرد اقتصادی و ثبت رکوردهایی در این زمینه که با گذشت بالغ بر نیم قرن هنوز ثابت و پابرجا مانده، تصادفی بوده یا نتیجه یک کوشش مدبرانه و مشارکت‌جویانه در سطح مدیریت توسعه ملی، همراه با برقراری یک رابطه مبتنی بر اعتماد و همکاری میان دولت ملی و مردم بوده است؟ دومین پرسش که تلاش شد بدان پاسخی مناسب داده شود این بود که آیا مجموعه اقدامات انجام‌شده در آن دوران از مبنای نظری مشخص نیز برخوردار بوده است یا نه؟» (ص 29)

همچنین در این کتاب علاوه بر واکاوی دلایل موفقیت مصدق در به‌دست آوردن تراز تجاری غیرنفتی مثبت برای اولین و آخرین بار در هفتاد سال گذشته و تحقق اقتصاد بدون نفت، نمونه‌‌هایی از اقدامات اصلاحی دولت در حوزه‌های مختلف بررسی شده که در دیگر اسناد تاریخی کمتر بدان‌ها اشاره شده است. ازجمله این اقدامات می‌توان به اصلاحات کشاورزی (رویکردی که می‌توانست جانشین اصلاحات ارضی باشد) و نیز اصلاحات صنعتی و مدیریت اقتصاد کلان اشاره کرد.

با برگشت به دیدگاه نهادگرایانه کتاب این نکات در بازخوانی اقدامات دولت ملی دکتر مصدق مورد توجه ویژه قرار گرفته است: «توجه به زیربناسازی و تمهید زیرساخت‌‌های فیزیکی توسعه ملی، برخورد برنامه‌ای، غیرشتاب‌زده و نهادسازانه برای توسعه پایدار بخش‌های مولد و تلاش برای ارتقاء بنیه تولید ملی به سبکی هوشمندانه و مبتنی بر نوآوری‌های نهادی، ازجمله درخشان‌ترین تجربه‌های ماندگار نظام حکمرانی دولت ملی است.»  (ص 31)

اگر چه دوره کوتاه 28ماهه صدارت دکتر مصدق و بحران‌‌های داخلی و بین‌المللی که در این مدت کوتاه برای دولت ایجاد شد برای به بن‌بست کشاندن هرگونه توان تامل و برنامه‌ریزی بلندمدت و اصلاحی و درگیر کردن دولت به امور کوتاه‌مدت و روزمره کافی است، این کتاب به‌خوبی نشان می‌دهد که در همین مدت کوتاه چه طرح‌ها و اقداماتی برای اصلاح وضعیت اقتصادی و اجتماعی آغاز شده بود که البته بسیاری از آن‌ها با وقوع کودتا فرصت تعمیق و تحول بخشی اساسی نیافتند اما به‌عنوان سرمشقی از سیاستگذاری توسعه‌ای مبتنی بر اصلاح نهادی و نوآوری‌های نهادی منجر به تحول اقتصادی و اجتماعی می‌تواند مورد توجه همه علاقه‌مندان به توسعه ایران و دانش‌پژوهان و سیاستگذاران قرار گیرد.

منبع: مدرسه اقتصاد نهادگرا

?? به شبکه هما بپیوندید.








      

دکتر عبدالرضا داوری
دوست قدیمی و عزیزم | جناب آقای دکتر عبدالرضا داوری | سلام

روزی که گذشت | دیالوگِ مشهوری از استاد «عزت‌اله انتظامی» نقل کرده بودی | گرچه بی‌هیچ توضیحی | امّا به روشنی نه‌تنها طعنه‌ای بود به ایشان | از بابتِ درخواستِ اخیرِ وی برایِ رفعِ حصرِ ثُلاثهء محصوره | که به گمانِ بسیاری و از جُمله نگارنده | توهینی بود | نه مُناسبِ شُمایِ نویسنده | و نه در شانِ مُخاطبِ خواننده | و خصوصا نه در قامتِ ضمیرِ آن | که بُزرگ‌مردی است هُنرمند و فروتن و خیرخواه و محبوبِ دلِ ملیون‌‌ها هموطن.

و امّا دو نُکتهء رفیقانه:

نخست آنکه | بهتر از نگارنده می‌دانی | این سُخنِ فصل‌الخطابِ پیامبرِ گرامی اسلام را: | «انی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق» | و درخواستِ جنابِ آقای انتظامی حتّی اگر نادُرست یا اشتباه بود | که به گمانِ من نبود |  شایستهء پاسُخی جوری دیگر بود |  و بزرگ‌اش نخوانند  | اهل خرد | که نامِ بزرگان | به زشتی برد

 به یاد بیاور که علیرغمِ برخی اشتباهات واضح و مُبرهنِ جنابِ آقای میرحسینِ‌موسوی | مانندِ آن اعلام پیروزیِ زودرس | یا عدم اهتمام بر جُدا کردن صفِ مُعترضانِ منطقی از برخی براندازان و مُعاندانِ این مُلک و ملّت |  و خطاهایِ دیگری که بی‌مُبالغه این کشور را تا آستانهء جنگِ داخلی پیش بُرد | آنچه بیشتر از وی در خاطره‌ها مانده |  واژگان و تعابیرِ مودبانه و متین او است | و سرمشق‌هایی چون «ادبِ مرد به زِ دولت او است» |  و امروزِ روز | دیگر حتّی مخالفانِ سرسخت‌اش |  او را از بابت لُکنت‌هایی سُتودنی از برایِ مهارِ خشم | و آن «چیز چیز» گفتن‌هایِ نجیبانه‌اش | در احتراز از کلماتی گداخته و عصبانی | شماتت نمی‌کُنند که هیچ! | مظلوم و بُزرگ‌اش می‌دارند.

مُتقابلا |  لابُد موافقی که | جنابِ آقایِ دکتر روحانی | اگر با همین فرمانِ زبان جلو برود | صرفِ‌نظر از همهء کامیابی‌ها و دُشواری‌هایِ سیاسی و اقتصادی فرارو |  بعید است دوباره رای بیاورد |  چرا؟ |  چون به مانندِ آقایِ دکتر احمدی‌نژاد | مع‌الاسف و روزافزون | گاه از کلمات و تعابیری در موردِ مخالفان‌اش استفاده می‌کُند | بسیار دور از سُخنان و سخنرانی‌هایی | برازندهء کشوری که کهکشانی از که اُدبا و ادبیّاتِ فاخر در خاطرِ خود دارد

 دو دیگر امّا | فقرهء «حصر» | که از نظرِ امثالِ این رفیق‌ات | بی‌جهت است و ظالمانه |  مگر به حُکمِ دادگاهِ صالحه‌ای که به گویا هنوز تشکیل نشده و تشکیل نخواهد شُد | و ولو مجازاتِ فعلیِ مُبتلایان به این حصرِابد | بسیار کمتر از آنی باشد که آن دادگاه صالحهء مفروض مقرر می‌کرد.

و باز به یاد‌بیاور | «دکترمحمّدمصدق» را |  که گرچه خدماتی سترگی داشت از جنسِ «ملّی کردنِ صنعتِ نفت» | امّا به نظر بسیاری و بر مبنایِ روالِ بسیاری از کشورهایِ جهان | می‌توانست به خاطرِ خطاهایی از جنسِ انحلال مجلس شورایِ ملّی و تمرّدِ  مُسلحانه از حکم عزلِ خود | قانونا اعدام شود | امّا باوجودِ تخفیفِ مجازات‌اش | همینکه در پایانِ مدّتِ محکومیت آزاد نشد | و تا آخر عُمر در حصارِ «احمدآباد» ماند |  برایِ همیشه مظلوم شمرده شد.

و تازه | مگر آقایِ انتظامی چه خواسته؟ | جُز آنکه مثلِ یک بزرگ‌ترِ عاقل و مهربان و شُجاع | طبعا نه از طرفِ مخالفان آقای روحانی | که از طرفِ موافقانِ وی | مُحترمانه | عریضهء دادخواهی به رئیس‌جُمهوری نوشته | که رای و بیعتِ آنهایی که او را برگزیده‌اند | اخلاقا | تا زمانی مشروعیّت دارد | که به همه قول‌هایش و از جمله اموری چون «رفعِ حصر» پایبند باشد.

و امّا... | این را مُنصفانه نیست | و اصلا نباید ناگفته گذاشت | که بیشتر آنهایی که دیالوگِ از نظرِ این رفیق‌ات ناپسند نقل‌شده از سویِ شُما را نقل کرده‌اند |  اغلب آن را تحریف و شورترترش کرده و با گاه تیترهایی دروغ و نادرست و اینها | و چیزهایی به آن افزوده‌اند | که معلوم است | نه منظورت بوده و نه در آن چهارکلمه که نوشتی یافت می‌شوند |  و خُب دیگر! | بعضی دوستانِ موسوم به اصلاح‌طلبی نیز | آب ندیده‌اند | و گرنه آن بر روی رُقبایشان می‌بستند | و خیلی هم بی‌رحم‌تر و بی‌تعارف‌تر و ناجورتر از آنهایی که یک‌صدمِ ادعایِ آزاداندیشی و رواداری آنها را ندارند.
@iranoralhistory
مُخلصِ شما | حُسینِ دهباشی

دکتر عبدالرضا داوری,
@dr_davari

??نامه ای به یک دوست

رفیق قدیمی جناب حسین دهباشی عزیز

مرقومه خیرخواهانه شما که مثل همیشه از سر طبع لطیف و رفیق نوازت برخاسته را خواندم.
عبدالکریم سروش در کتاب ایدئولوژی شیطانی وقتی به نقد حزب توده می پردازد، مهمترین ویژگی توده ای ها را پرداختن به "انگیزه ها" به جای نقد و بررسی "انگیخته ها" می داند.
امروز که واکنشهای هیستریک اصلاح طلبان در برابر بازنشر بدون دخل و تصرف دیالوگ جناب عزت الله انتظامی در فیلم گاو را می خواندم، به وضوح گردش روح حزب توده را بر سر بوقچی های مدعی اصلاح طلبی دیدم که با تحریف و هتاکی، به جای پرداختن به "انگیخته ها" به "انگیزه ها" در فقره اخیر پرداحته اند و بدون اقامه کمترین دلیلی در باب توهین متن مذکور، تنها توالی انتشار آن با نامه جناب عزت الله انتظامی به رییس دولت یازدهم را دلیل توهین آمیز بودن آن دانسته که البته شما هم کم و بیش بر همان سبیل گام زده اید و به پارادوکس استدلالتان نیندیشید که "اگر این دیالوگ دوشب قبل تر منتشر میشد آیا بازهم موهنش می خواندید؟"
حتما تصدیق میکنید که واکاوی انگیزه ام از انتشار دیالوگ مشهور فیلم امری است ممتنع که جز آفریدگار جهان،کسی را توان ارزیابی آن نیست و برخلاف غوغاسالاری دوستان سابقتان، آنچه روشن است ، مطلقا اهانت و حرمت شکنی در انتشار فقره اخیر  صورت نبسته و اغیار با ظن و گمان و تحریف و دروغ، به تفسیر "ماترضی به صاحبه" پرداختند و اتفاقا همینان بودند که جناب عزت الله انتظامی را با سیاسی کاریشان، مورد هجو و هتک قرار داده اند نه صاحب این قلم که فقط تصویر و متنی از فیلم گاو را بدون هرگونه دخل و تصرف و حاشیه نویسی در کانال تلگرامیش منتشر کرده است تا آنجاکه حتی در مرقومه شریف شما هم که ربع قرن است صاحب این قلم را به "حرمت داری" می شناسید نیز استدلالی برای موهن بودن آن اقامه نیست.
در پایان به محضر رفیق قدیمیم که نیک میداند چقدر خاطرش برایم عزیز است عارضم؛ فارغ از آنچه در ماجرای "حصر" نگاشته اید و متاسفانه با آن موافقت ندارم ، حتما تصدیق می کنید که منطق و مناسبات حاکم بر نهاد سیاست و سیاست ورزی با منطق و مناسبات حاکم بر نهاد هنر و هنرمندی متفاوت است و اگر استادپروری و مرادگرایی در دایره هنر معنایی دارد، زیستار عالم سیاست بر ستون نقد و چالش در مصالح و منافع بنیاد شده است و با تنزه طلبی و مناسبات "مرید و مراد" نسبتی ندارد.
پیروزی و سربلندی حسین دهباشی عزیزم را در سال جدید خورشیدی از خداوند عدالت گستر خواهانم.
برادرت:عبدالرضا داوری

https://telegram.me/dr_davari








      

«پیغمبران» اصلاح‌طلب و اصولگرا??

عبدالله شهبازی در کانال تلگرامی خود نوشت:

متأسفانه با وضع بدی مواجهیم هم در طیف وسیع مثلاً‌ دانشگاه‌رفته‌ها و هم در طیف محدودتر به‌اصطلاح اصحاب قلم و رسانه.

سطحی‌نگری در حد حیرت‌انگیز. یک طیف اصول‌گرا داریم که فقط منتظرند رهبری حرفی بزنند و تا سه ماه تکرارش کنند بدون هیچ نوآوری. و اگر قرار است کلاه بیاورند سر طرف را می‌بُرند.

یک طیف اصلاح‌طلب داریم که برای خودشان چارچوب‌هایی درست کرده‌اند. مثلاً اگر از استعمار بگویی بد است. از سرویس‌های جاسوسی حرف زنی «توهم توطئه» است. منافع ملی در منطقه و در سوریه نداریم. و امثال آن.

هر دو طرف هم تعدادی «پیغمبر» دارند در حوزه‌های مختلف. مثلاً‌ در مسئله اسرائیل «پیغمبر» اصلاح‌طلبان آقایان زیدآبادی و زیباکلام است و در طیف اصول‌گرا مثلاً‌ آقای محمدعلی رامین و مشابه ایشان.

آدم نمی‌داند باید سرش را به کدام دیوار بکوبد.








      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >