??رونمایی از یک ذهن آشفته؛ دولت یازدهم با "تئوری های توسعه" سریع القلم به کجا خواهد رفت؟

در این یادداشت با بررسی سه کتاب محوری دکتر محمود سریع القلم پیرامون مسأله توسعه و توسعه نایافتگی ایران، یعنی «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» نشان خواهیم داد که مدل تبیینی تئوریسین دولت یازدهم در امر توسعه بین اولویت، اصالت، و حتی تعیین‌کنندگی فرهنگ، اقتصاد و گاهی سیاست در چرخش و تناوب و سرگردانی است و در این زمینه دیدگاهی منسجم ارائه نمیدهد و معلوم نیست دولت یازدهم با  تئوری های سریع القلم به کجا خواهد رفت؟

برای نمونه، بخش‌های نخستین کتاب عقلانیت با نوعی فرهنگ‌گرایی نسبتاً آشکار آغاز می‌شود تا آنجا که سریع‌القلم می‌گوید: «فرهنگ اجتماعی، کیفیت فعالیت‌های اقتصادی یک جامعه را تعیین می‌کند» (عقلانیت:52) و در صفحه بعدی چنین وزنی را از دوش فرهنگ و اقتصاد برداشته و مستقیما بر دوش متغیر سومی به نا‌م سیاست می‌گذارد. اما پس از بحثهای مفصل درباره اهمیت اجماع فکری نخبگان ابزاری و فکری و اولویت حوزه حکومت و سیاست در امر توسعه، این تغییر موازنه مجددا درکتاب تکرار می‌شود تا آنجا که در ص 90 کتاب عقلانیت دوباره به فرهنگ‌گرایی برمی‌گردد. در رابطه‌ بین نظام سیاسی و نظام اقتصادی نیز موضع سریع القلم متغیر است. در صفحه 104 اولویت ساختار سیاسی بر ساختار اقتصادی و توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی است. اما در پایان همین فصل عنصر آرامش اقتصادی به عنوان یکی از اصول ثابت 12 گانه توسعه سیاسی و پیش شرط هم توسعه فرهنگی و هم توسعه سیاسی معرفی می¬شود. (عقلانیت،112). این آشفتگی وقتی آشکارتر می‌شود که با الهام از تجربه چین و شوروی تبیینی معکوس ارائه می شود (عقلانیت: 128).

از مهمترین آشفتگی‌های تبیینی منظومه فکری سریع‌القلم، تغییر مکرر موضع وی در بیان رابطه‌ی بین اقتدارگرایی سیاسی، فرهنگ سیاسی، و اقتصاد دولتی است؛ ایشان در یک‌جا، یکی از ویژگی‌های سه‌گانه‌ی فرهنگ سیاسی عشیره‌ای (تهاجم و غارت) را نتیجه نوعِ خاصی از ساختار سیاسی می‌داند (فرهنگ سیاسی ایران: 70) و در جای دیگری کل فرهنگ سیاسی عشیره‌ای که تا پیش از این علت ساختار سیاسی خاصی بود، بازتاب ساختار سیاسی ایران معرفی می‌شود. (فرهنگ:111) و در نهایت گزاره تبیینی‌ای صادر می‌شود که با کل چارچوب تئوریک کتاب فرهنگ سیاسی در تضاد است، درحالی که تاکنون فرهنگ سیاسی غیرعقلانی نتیجه‌ی استیلا و تداوم فرهنگ سیاسی عشیرهای دانسته می‌شد، چنین حکم می‌شود که: «فرهنگ سیاسی غیرعقلایی در نتیجه محصول حاکمیت مطلق دولت بر اقتصاد، فرهنگ و روان جامعه است.» (فرهنگ: 185)

سریع القلم در صفحه 13 کتاب عقلانیت می گوید در «رهیافت نخبه‌گرایانه... اولین قدم در پیشرفت، خانه تکانی نهاد دولت است.»(عقلانیت: 13) این در حالی است که در صفحه 17 همین کتاب ادعا می‌کند: «بدون آماده سازی‌های فرهنگی و تحول در شخصیت ایرانی، نه خصوصی‌سازی اقتصادی میسر خواهد بود و نه توسعه سیاسی» و در صفحات 18 و 27 می‌گوید: «تا ساختارهای منتهی به شخصیت را تغییر ندهیم، ساختارهای سیاسی و اقتصادی متحول نخواهند شد.»

اما این تناقضات به همین جا ختم نمی شوند و دکتر در صفحه 78 کتاب عقلانیت موضع خود را مجددا تغییر داده و کار اقتصادی را نسبت به کار فرهنگی در اولویت قرار می‌دهد. این رویکرد در کتاب فرهنگ سیاسی ایران نیز تکرار می‌شود و سریع القلم برخلاف اغلب مواضع خود در کتاب عقلانیت (تاکید بر اولویت اصلاح ساختار فرهنگی و سیاسی)، دم از ضرورت اصلاح ساختار اقتصادی به مثابه مایه و پایه هرگونه تحولی می‌زند(فرهنگ: 3و 4). بااین وجود در صفحه 6 دوباره اولویت تحول فرهنگی بر تحول اقتصادی مطرح می‌شود. هرچند در بخشی دیگر ادعایی کاملا خلاف طرح می‌شود و با خروج از دایره اولویت تحول فرهنگ یا اقتصاد، باز شاهد بازگشتی ناگهانی به رویکردی هستیم که در کتاب عقلانیت هم گاهی بر آن تأکید شده بود: «اگر بنا باشد فرهنگ سیاسی یک جامعه در مسیر عقلانی شدن قرار گیرد، در ابتدای امر به آرامش سیاسی و حرکت در جهت نهادینه شدن ساختار سیاسی نیاز است.»(فرهنگ: 75)

اگر در کتاب عقلانیت، با اتخاذ رویکردی دولت محور و نخبه‌محور، در نهایت دولت موتور توسعه معرفی می‌شود، کتاب فرهنگ سیاسی با دولت لیبرال شبگرد حافظ امنیت به پایان می‌رسد (فرهنگ: 174). بااین‌حال در پایان بارِ مسئولیت سنگین تحول ساختاری بر دوش دولتی گذارده می‌شود که قرار بود فقط نقش‌های امنیتی و نظارتی داشته باشد (فرهنگ:200).
با این توضیحات در مجموع می‌توان گفت سامان اندیشه‌ای دکتر سریع القلم به شدت چندپاره، التقاطی، نامنسجم و قابل تفسیر و تأویل می‌شود و همه این‌ها حاکی از ناکارامدی الگوی تجویزی تئوریسین دولت یازدهم برای توسعه ایران است.

??https://telegram.me/eghtesadmoghavemati95