سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش

پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :3
  • بازدید دیروز :125
  • کل بازدید :500023
  • تعداد کل یاد داشت ها : 577
  • آخرین بازدید : 103/2/8    ساعت : 12:43 ص

همسر انگلیسی فرمانده نیروی دریائی ارتش ایران
در پاره ای از منابع تاریخی چنین آمده  است : دریادار بایندر فرمانده نیروی دریائی ارتش ایران در زمان رضا شاه ؛ در یکی از مسافرت هایش به  لندن ؛ با دوشیزه ای به نام «امیلی سایکسن» آشنا شد و با اینکه ازدواج افسران ایرانی با زنان خارجی ممنوع شده بود ؛ با اخذ مجوز از رضاه شاه در سال 1312 با وی ازدواج کرد . بعد از بورش متفقین به ایران در شهریور 1320 و غافلگیری نیروی دریائی ایران که منجبر به  اشغال آبادان و مناطق نفت خیز جنوب توسط نیروهای مهاجم ارتش بریتانیا شد . همسر انگلیسی دریادار بایندر ؛ بلافاصله پس از کشته شدن شوهرش توسط مهاجمین ، خوزستان را ترک گفت و درهمدان به نیروهای انگلیسی پیوست و از همانجا عازم لندن شد  .
https://telegram.me/baghaeechannel








      

??از حلبی آباد بدتر!
(قسمت دوم)
?تن فروشی به قیمت 16 هزارتومان!

??در بین مردم این شهر اتفاق‌هایی دارد می‌افتد که کاش منِ قاسمیان نمی‌دانستم! آدم گاهی اوقات چیزی را نمی‌داند و تکلیفی هم ندارد. ولی وقتی (آن اتفاقات) را می‌داند کاملاً به‌هم می‌ریزد. در یکی از اعزام‌هایی که تیم‌های ما رفته‌بودند، رسیدند به یک دختر شهیدی (حالا کسی نگوید که من برضد بنیاد شهید حرف می‌زنم و ضدانقلاب هستم) که تن‌فروشی می‌کرد به قیمت 16هزارتومان! گفتیم که چرا 16هزارتومان؟! گفت به خاطر یک قوطی شیرخشک برای بچه‌ام! اگر امیرالمؤمنین امروز بود[قطعاً] می‌گفت که اگر کسی این خبر را بشنود و بمیرد و دق کند، ملامتی بر او نیست. این اتفاق‌ها دارد می‌افتد.

??کتاب تاریخ ما اینطوری بود: بالای صفحه‌ی اول عکس کاخ سعدآباد بود، پایین صفحه [عکس] حلبی آباد. تبیین‌شده‌بود که انقلاب آمده‌است که این حلبی‌آبادها را جمع بکند. امروز در منطقه‌ی حوزه‌ی ما که منطقه‌ی 19 است در «خُلازیر»، 83 خانوار دارند زیر زمین زندگی می‌کنند! یعنی زمین را کنده‌اند و برای سقف از بَنِر استفاده کرده‌اند. از حلبی‌آباد بدتر! این‌چیزها کم نیست. ما شهر را ورق نزده‌ایم که [دقیقاً] ببینیم چه اتفاقاتی در حال وقوع هستند.

#حجت_الاسلام_قاسمیان
ادامه دارد...
??متن قسمت اول در:
https://t.me/teribon/485

?به تریبون مستضعفین بپیوندید.
https://t.me/joinchat/AAAAADwpmRhB0ipjGxCODw








      

?? دارا و ندار!
.....
.....
دو روز قبل از عید به عیادت یکی از بستگان نزدیک در بیمارستان نمازی شیراز رفتم اما آنچه مرا متاثر کرد نه حال عزیز بیمار گشته خودم بلکه حال دختر جوانی بود که تخت کناری او آرمیده بود.

اهل یکی از روستاهای دور افتاده تبریز بود. با مادر پیرش از آنجا آمده و فارسی نمی توانستند صحبت کند، سواد هم نداشتند.

جویای احوالش که شدم گفتند دو سال پیش پیوند کبد کرده و حال کبدش از کار افتاده.
پرسیدم چرا اینطور شده؟
گفتند پول دارو نداشته تا دارو بگیرد و طی دو ماه، کبدش از کار افتاده. با خودم گفتم آنکه پول ندارد، سلامتی هم ندارد.

فردای آن روز که بیمارستان رفتم و جویای احوال شدم، دختر فوت کرده بود و مادرش مرثیه خوان شده بود. مادری که در این ایام حتی پول خرید دستمال کاغذی هم نداشت.

روز عید بستگان از تبریز آمدند برای تحویل جنازه.
پدر جنازه، پیرمردی تکیده و لاغر با گردنی بسیار باریک و البته مبتلا به سرطان بود. می لرزید و راه می رفت.
و دختری که خواهر مرحوم بود که می گفت برادری عقب افتاده، را گذاشته و آمده.

آمدند تسویه کنند، شد هفتصد هزار تومان. نداشتند بدهند.
رفتیم کلی صحبت و التماس کردیم، تخفیف دادند، شد چهارصد تومان.
باز هم نداشتند.
خواستند جنازه را بگذارند و بروند. کسی که پول ندارد، حتی صاحب جنازه عزیزش هم نیست.

پیگیری کردیم از خیرین، پول را تهیه کردیم، رفتیم صندق بیمارستان که طرف گفت، این خانم دو سال پیش در این بیمارستان پیوند کبد کرده، هفتصد هزار تومان بدهکار بوده، نداده و شناسنامه اش را اینجا گرو گذاشته.

با خودم گفتم، آنکه پول ندارد، صاحب شناسنامه خودش هم نیست.
با هزار التماس گفتیم شناسنامه همچنان آنجا بماند. ما از همان اول هم بی شناسنامه بودیم، حال که مرده ایم، شناسنامه را می خواهیم چه کنیم ؟
 با چهار صد تومان جسد را تحویل گرفتیم.

بعد از غسل گفتیم با آمبولانس ببرند جنازه را تا تبریز.
گفتند هزینه اش می شود، یک ملیون هفتصد هزار تومان.
آه از نهادشان برخاست.
این ها صد هزار تومان پول دارو نداشتند، حالا باید هفده برابر پول نعش کش بدهند.

باز دست به دامان خیرین شدیم و مبلغی جمع کردیم و جنازه را فرستادیم من اما در آن روزها به مصاحبه آقای #ولایتی که یکی دوهفته پیش با نشریه ای انجام داده بود می اندیشیدم که از خانه هزار متری اش در #تجریش می گفت که سال 71، #پنجاه_ملیون خریده بود.

به عروسی فرزند آقای خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات فکر می کردم که با چه خرج و در چه تالار شمال شهری برگزار شده بود.

به خانه  #چند_هزار_متری رئیس جمهور در #قیطریه، به #ویلاهایی که #مسئولین_ارشد_نظام در #لواسان و کنار #سد_لتیان برای خود دست و پا کرده اند، به آقا زاده هایشان که چون #شاهزادگان قجری در عیش و نوش خارج از کشور به سر می برند.

به #سفره_انقلاب که برای این #محرومین حتی تکه استخوان دندان خورده ای را نگذاشته، به اینکه فقه تشیع می گوید اگر کسی در شهری غریب و فقیر گرفتار شود، باید نیازهایش از #بیت_المال تامین شود تا به وطنش بازگردد.
بیت المالی که #مال_البیت شده و سر از حقوق ها و ملک های آنچنانی مسئولین درآورده است.

به این می اندیشیدم که #چهل_سال پس از انقلاب، جامعه ما در دو طبقه شکننده #دارا_و_ندار که یکی #حاکمان اند و دیگری #مردمان تقسیم شده اند.

یکی حتی شناسنامه ندارد و دیگر هواپیمای اختصاصی دارد!
یکی حتی صاحب جسد عزیزش نیست، دیگری را در #کاخ دفن می کنند.
یکی صدهزار تومان دارو ندارد دیگری صاحب بیمارستان های خصوصی تهران است.
یکی پول دستمال کاغذی ندارد دیگری گردش مالی اش #هزار_میلیارد است.

و به #خمینی می اندیشم ... آه میکشم ... بغض میکنم و #فاتحه می خوانم برای ... !

??بعد نوشت: هر گاه مسئولین ما توجه کردند به کاخ، فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانید.
#امام_روح_الله

#سلمان_کدیور
http://l1l.ir/1afu
.....
.....
@khamenism








      

حسن روحانی یک بار گفت : برجام را " خدا "  آورد !
یک بار هم گفت : چرا شکر نعمت نمی کنید ؟!
یک بار هم که منتقدان رو به " جهنم " حواله داد !
آخرین بار هم که مشکلات خوزستان رو ناشی از عذاب " خدا " دونست .

قشنگ معلومه مثل فرعون میخواد بگه " انا ربکم الاعلی " ولی فعلا روش نمیشه !








      

کسی که بدون اسلحه به مذاکره برود بدون شلوار بازخواهد گشت !

 فیصل القاسم مجری برجسته ‌ی الجزیره








      

♦?دکتر هاتف خالدی/ فریب و نیرنگ کافی است. #لیست_امید تان جز یاس و ناامیدی هیچ به بار نیاورده است. از آن " تکرار می کنم" ها حالا جز طنین های وقیحانه و پردغل هیچ باقی نمانده است. دیگر نمی توان به مردم وعده لیست امید داد و بعد درباره رسوایی هایی مانند #سفره_انقلاب و طرح های #دو_فوریتی بستن دهان #منتقدان و آقازاده های ارز فروش سی و چند ساله نماینده مجلس و لابی و زد بند #تحقیق_و_تفحص سکوت کرد.

??بهای رد تحقیق و تفحص از #شهرداری اعطای تراکم ده ملیاردی به برادر کدام عضو کمسیون عمران بوده است جناب #صادقی؟ آن اصلاحاتتان جز پخش ربنای "استاد" از صداسیما و برگزاری کنسرت در مشهد و گلو پاره کردن فلان نماینده "پفیوز" گوی مجلس چه بود؟

??در گزارش کمیسیون عمران مجلس چه آمده بود که اینگونه مجاب شدید؟ آنها که به شما رای دادند حق دارند یک نسخه از آن گزارش را بخوانند که بدانند که چه طور قانع شدید که:

??تهران را به چوب حراج نگذاشته اند و نفس شهروندان را با #تراکم فروشی به شماره نینداخته اند
??در آن سازمان بی در و پیکر شهرداری انتصاب های غیرقانونی انجام نشده است و صندلی ها را به آشنایان و مقامات ذی نفوذ تقدیم نکرده اند
??و واگذاری های بی حساب و کتاب بیش از یک ملیون و یکصد هزار متر مربع خانه ویلایی و آپارتمان به اعضای شورای شهر رخ نداده است.

??http://t.me/jebhe_mostazafin








      

?? قسمتی از سخنان مرحوم #سید_احمد_خمینی در انتقاد از وضعیت کشور در تاریخ 21 بهمن 73.
ایشان چهار روز بعد از این سخنان، 25 اسفند، از دنیا رفتند.
....
....
?? «الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند!

 ایضاً بعضی‌ها همه نقاط ضعف و بی‌کفایتی خود را با هیاهو به گردن #استکبار_جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست‌ها برمی‌گردد شکی نیست، اما گسترش #فساد_اداری و #رشوه‌_خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمی‌گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.»
 
«آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راه‌مان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟

 یک مدت ایام #ماه_عسل بود، آقایان از دردسر #جنگ فراغت یافته و #پول‌های موجود را هزینه می‌کردند. دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص می‌خوردند و مضرات دریافت وام‌های سنگین خارجی را گوشزد می‌کردند، اما آقایان در مصاحبه‌های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می‌گفتند: ما هیچ‌گونه بدهی خارجی نداریم. اما حالا اعلام می‌شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی‌ها به آلمان، فرانسه، انگلیس، هلند، کره، ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می‌شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه‌ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر #نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی‌گفتید ما صَنّار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟
 
بی سر و صدا 150 تومان به قیمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهمید. مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که #قیمت_دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه می دارد، پس چه شد؟ چرا همه مشکلات و نارسائیها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم. آیا #اختلاس از #بیت_المال نیز به #آمریکا مربوط می شود؟»

http://l1l.ir/191g
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ








      

به این تعابیر دقت کنید:
گاردین: ایران پساتحریم می تواند بهترین بازار نوظهور باشد.
ایندیپندنت: پس از فروپاشی شوروی ایران بزرگترین بازار نوظهور است.
بیزینس اینسایدر: طی سال های آتی ایران پساتحریم می تواند بهترین بازار نوظهور باشد.
غربی ها یک منفعت عظیم در دوران پسابرجام در ایران دارند و آن، تبدیل شدن ایران به بزرگترین بازار نوظهور(Emerging Market) جهان است تا بتوانند کالاهای خود را در آن به فروش برسانند. اقتصاددانان دولت یازدهم اما عبارت بازار نوظهور را برای ملت "اقتصاد نوظهور" ترجمه می کنند و از این تعبیر خوشحالند.
غفلت از مسیری که بازارهای نوظهور پیمودند و مقصدی که در آن قرار دارند، و تکرار تجربه آنان، ضربه ای به اقتصاد ایران وارد خواهد کرد که تحریم نتوانست. "بازارهای نوظهور" قرض کردند و مصرف کردند و نرخ رشد آنها به صورت صوری و بادکنکی بالا رفت و امروز دچار بحران بدهی و تورم و کاهش ارزش پول ملی و ناآرامی های اجتماعی هستند. دولت یازدهم می خواهد تجربه شوم برزیل و ترکیه را در ایران تکرار کند: استقراض، عرضه اوراق قرضه ارزی با سود بالا، وابستگی به سرمایه خارجی، مصرف و دستیابی به نرخ رشد صوری، و نهایتا بحران.
آقای نوبخت گفته اند از ابتدای سال 95 اقتصاد مقاومتی اجرا خواهد شد. امیدواریم یکی از آثار این سخن، تجدیدنظر در برنامه دولت برای تبدیل کردن ایران به "بازار نوظهور" با پول قرضی باشد.








      

آیا به جای دو خطه کردن راه آهن استانهای مرکزی کشور بهتر نیست تا پس از 15 سال پروژه راه آهن غرب کشور نهایی شود و پرجمعیت ترین استانها غربی به شبکه راه آهن ملی متصل شوند؟

مستبین/ در سفر اخیر رییس جمهور حسن روحانی به استان یزد؛ خبر «با دستور رئیس جمهوری پروژه دو خطه کردن راه‌آهن بافق-اصفهان-زرین‌شهر آغاز و پروژه علائمی کردن 5 ایستگاه محور یزد، اسلب تراک خطوط ایستگاه یزد زیرگذر و سکوی 2 ایستگاه میبد و اردکان به بهره‌برداری رسید.» در رسانه ها منتشر شد. توسعه همه ایران آرزوی هر ایرانی است و پیشرفت در هر جای کشور که انجام شود مایه مباهات است، اما آیا در دسترسی همه مردم به بیت المال نباید عدالت رعایت شود. 

سال 79 بود که در مجلس ششم بحث راه آهن غرب کشور مطرح شد و جناب محمدرضا عارف از متنفذین دولت اصلاحات و رییس وقت سازمان مدیریت و برنامه ریزی پس از حضور در مجلس با این استدلال که هزینه زا است با آن به شدت مخالف کرد. اصرار موسوی اجاق نماینده کرمانشاه و تهدید وی مبنی بر اینکه اگر این طرح تصویب نشود اجازه نمی دهیم آقای خاتمی در غرب کشور رای بیاورد و نزدیک بودن انتخابات دولت هشتم(سال 1380) باعث شد تا این طرح پس از زد و خورد نمایندگان استان های غربی کشور با اطرافیان عارف، و شکستن دست محمدرضا تابش خواهرزاده خاتمی و نماینده اردکان، به تصویب برسد. 

علیرغم تصویب این طرح، در دوره خاتمی حتی یک متر هم از این پروژه انجام نشد، زیرا استانهای غربی کشور در دکترین کارگزارانی جایگاهی ندارند و تمام درآمدهای نفتی باید صرف شنهای داغ استانهای اصفهان، کرمان و یزد شود، حتی اگر استانهای بسیار کم جمعیتی باشند. مهم نیست که عمده جمعیت ایران در نوار جنوب غرب، غرب، شمال غرب و شمال کشور جای دارد، مهم این است که این ثروتها به سمتی سرازیر شود که مقامهای دولت کارگزاران در آنجا نفوذ محلی جدی داشته باشند تا بتوانند از خوان نعمت انجام این طرحها بی نصیب نمانند. 

آیا به جای دو خطه کردن راه آهن استانهای مرکزی کشور بهتر نیست تا پس از 15 سال پروژه راه آهن غرب کشور نهایی شود و پرجمعیت ترین استانها غربی به شبکه راه آهن ملی متصل شوند؟ پروژه ای که به دلیل اتصال به عراق می تواند نقش اقتصادی و زیارتی مهمی نیز در منطقه داشته باشد.








      

?? لحظه سقوط

ارتشبد قره باغی آخرین رئیس ستاد مشترک ارتش شاه از ساعات پایانی رژیم پهلوی چنین می گوید : در ساعت ده و نیم صبح روز 22 بهمن ماه 1357 در جلسه شورای فرماندهان اظهار کردم: پریشب همافران نیروی هوایی در مرکز آموزش هوایی دوشان‌تپه با افراد گارد شاهنشاهی درگیری پیدا می‌نمایند. سپس دیشب در جلسه شورای امنیت ملی به فرمانداری نظامی تهران دستور داد که مقررات قانون حکومت نظامی را به موقع اجرا بگذارد.
سپس سپهبد مقدم رئیس ساواک اظهار داشت :تیمساران اطلاع دارند که مدتی است آقای نخست‌وزیر ساواک را  منحل کرده‌اند . در حقیقت سازمان امنیتی وجود ندارد و تمام پرسنل این سازمان در سطح کشور بلاتکلیف و سرگردان هستند. من خودم هم بلاتکلیف می‌باشم .
سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی گفت: دیشب به هر ترتیب بود30  دستگاه تانک از لشکر گارد برای کمک به مرکز آموزش دوشان‌تپه نیروی هوایی آماده کردیم و در حدود ساعت 3 بعد از نصف شب به سرپرستی سرلشکر ریاحی فرمانده لشکر گارد حرکت کردند. اما در حدود تهرانپارس مردم جلوی ستون اعزامی را گرفته ضمن تیراندازی، ارابه‌ها را آتش زدند که خبر سپس کشته شدن سرلشکر ریاحی رسید. نیروی زمینی در اثر وقایع ناگوار چند روز اخیر وضع آن به صورتی درآمده که باید بگویم قادر به هیچ‌گونه عملی نمی‌باشد.
سپهبد حاتم جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران چنین اظهار کرد: ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته و قادر به انجام عملی نمی‌باشند. ماههاست که امور کشور تعطیل است. آیت‌الله خمینی خواهان جمهوری اسلامی است. تمام ملت ایران هم عملاً در این مدت نشان داده‌اند که پشتیبان ایشان و خواستار جمهوری اسلامی هستند. آقای بختیار هم می‌خواهد جمهوری اعلان کند ولی طرفداری در بین مردم ندارد! پیشنهاد من این است که در این مناقشه سیاسی  ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید.
ارتشبد حسین فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات پس از تأیید پیشنهاد سپهبد حاتم اضافه نمود: به نظر من هم دیر شده است.
پس از اظهارنظر و بحث رأی گرفته شد و بی‌طرفی ارتش به اتفاق آراء مورد تصویب قرار گرفت.

تصویر ارتشبد قره باغی
http://s4.img7.ir/QA4wG.png

 مطلب کامل در آدرس زیر
https://t.me/bozorgmehr_channel/69








      
   1   2   3   4   5   >>   >