سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش

پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :58
  • بازدید دیروز :27
  • کل بازدید :510098
  • تعداد کل یاد داشت ها : 577
  • آخرین بازدید : 04/2/1    ساعت : 11:10 ص

حید یامین پور نوشت: ظریف در گفتگوی ویژه خبری گفت: «تحریم های جدید امریکا علیه ایران نقض توافقنامه ی ژنو نیست.» ؛ ظریف راست می گوید. امریکا در توافقنامه تعهد نکرده است که ایران را تحریم نکند. در واقع در توافقنامه آمده است حتی اگر ایران تمام فعالیت های هسته ای خود راتعطیل کند و حتی فردو و نطنز را از نقشه ی ایران حذف کند، بازهم امریکا می تواند ایران را تحریم کند. پس کجای ماجرا به مردم «دروغ» گفته شده؟!


اما خلاف واقع در ترجمه ی وزارت خارجه از متن توافقنامه آمده است. در متن توافقنامه هر جا کلمه ی sanctions آمده در کنارش عبارت nuclear - related هم آمده. یعنی در گام نهایی و پس از اینکه ایران تمام تعهداتش را انجام داد نهایتا فقط تحریم های هسته ای سازمان ملل برداشته خواهد شد و مطابق توافقنامه تحریمهای بانکی و نفتی مصوب کنگره ی امریکا باقی خواهند ماند! این آن «دروغ» بزرگ است که برخی رسانه های زنجیره ای اجرای توافقنامه را مساوی رفع تحریمهای اساسی جلوه می دهند.

متن توافقنامه به این شرح است:
comprehensively lift UN Security Council  ...multilateral and *nuclear- related* sanctions including steps on access in area of trade ...on schedule to be agreed upon.

وزارت امور خارجه اینگونه ترجمه کرده است:
به طور همه جانبه تحریم های هسته ای شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم های چندجانبه و تحریم های ملی را برداشته...

چون تیم مذاکره کننده خود را یک تیم حرفه ای می دانند نمی توان اشتباه آنها در ترجمه را یک سهو دانست. این بیشتر به یک فریبکاری شباهت دارد.

نکته ی اصلی این است که تحریمهای اساسی نظیر تحریم نفتی و بانکی با بهانه های غیرهسته ای نظیر حقوق بشر و حمایت ایران از تروریسم هم به تصویب رسیده اند و تحریم هسته ای بحساب نمی آیند. بنابراین اگر بناست برداشته شوند در گام بعدی از ایران خواسته می شود مثلاً حزب الله را خلع سلاح کند یا زندانیان سیاسی ضد انقلاب را آزاد کند و یا دست از حمایت نظام سوریه بردارد و ... و سوال اینجاست دولتی که برای رفع چند تحریم کم اثر حاضر به پذیرش یک توافقنامه ی پر ابهام، تحقیر آمیز و بی فایده شده، آیا ممکن است برای رفع تحریم های اساسی تر توافقات دیگری را پیگیری کند؟! و البته از این سوال مهمتر و حیاتی تر اینکه آیا باز هم مردم ایران نامحرم دانسته می شوند؟!

پ ن: نکته ی دقیق فوق به زحمت جناب آقای دکتر فواد ایزدی و تیم ایشان بیان شده
پ ن2: به نظر می رسد مقابله با دروغ گویی و فریب مردم یک عزم جدی میخواهد. خیلی باید مراقبت کنیم. تمام مواضع و ادعاها باید مورد بررسی قرار بگیرد حتی اسناد رسمی دولتی که منتشر می شود.







      

محمد حیدری، روزنامه نگار باسابقه اصلاح طلب در فیسبوک نوشت:

این از تدبیرش، آن از امیدش!


رئیس دولت تدبیر و امید نوید داده بود صد روز پس از آغاز کارخویش ، ضمن ارائه گزارشی از اوضاع کشور ، راه های برون رفت از شرایط رو به بن بست اقتصادی و گرفتاری های معیشتی مردم را اعلام خواهد کرد. ایشان به وعده خویش عمل کرد و در زمان تعیین شده از سیما با مردم سخن گفت ، اما سخنان ایشان تنها به برشمردن میراثی که از دولت پیش برجا مانده ، منحصر شد و ما نشنیدیم که برای پایان دادن به تورم ، بی کاری ، شرایط دشوار معیشتی تهی دستان و مزد بگیران ، رکود فعالیت های اقتصادی و.... برنامه ای اعلام شود . این سکوت ، بویژه پس از معامله ژنو که نشانی از کاهش تحریم ها و گشایش در بن بست های درآمدی دولت داشت ، جای شگفتی بسیار دارد . نا گزیر خودمان باید در مورد شرایط پیش رو گمانه زنی کنیم .
چند گمانه زنی را در زیر می آورم :
آگهی پیش فروش خودروهای لوکس و گران قیمت نشان ازآن دارد که پول دارها نباید از بابت خرید خودروهای کلاس بالا ( وسایر وسائل تجملی ) نگرانی داشته باشند . نمونه اش آگهی پیش فروش خود روی نیولیوس مدل سال آینده مسیحی ( ساخت رنوی فرانسه و مونتاژ پارس خودرو و سایپا ) است . میزان ودیعه اولیه برای خرید این خود رو 65 میلیون تومان ناقابل تعیین شده است .
برای توجیه مشخصات بودجه سال آینده کشور ارقامی از سوی مقامات دولت تدبیر و امید ارائه شده است که دو موردش عبارت است از : 1- حقوق کارمندان 18 در صد افزایش می یابد 2- میزان تورم پیش بینی شده برای سال آینده 35 در صد است .
میزان افزایش حقوق کارگران و کارمندان بخش خصوصی و بازنشستگان بخش های دولتی و خصوصی هم اگر با مانع تراشی مواجه نشود ، 18 تا 25 درصد خواهد بود. بنا براین نیاز نیست شرح و تفصیل داده شود که اگر تورم از 35 در صد بیشتر نشود ، قدرت خرید این گرو ه ها از 10 تا 17 در صد کم تر از همین آذرماه خواهد بود ( محاسبه کاهش ارزش قدرت خرید این ها در 10ماهه گذشته و حدس زدن در باره تورم سه ماه آینده از توان من بیرون است )
از همه مهم تر ، شامورتی بازی هائی است که برای یارانه نقدی در حال تدوین و طراحی است .
اگر این یارانه ها به سود مردم ترمیم نشود اثر آن بر زندگی مردم تهی دست و به انتهای خط رسیده ، نیازی به شرح و تفصیل ندارد .
لطفا این گروه ها را با وعده های دل خوش کنگی از قبیل دادن بسته های یارانه ای غیر نقدی ( کالای مصرفی و... ) سرکار نگذارید و وقت گران بهایتان را بگذارید برای اتخاذ تمهیداتی که نیولیوس مدل 2014 و دیگر خود روهای اشرافی بموقع تحویل خریداران محترم بشود !!
دولت یک زحمت دیگر هم بکشد ، موجب امتنان است . این زحمت که اعلام کند در مدتی که زمام امور را در دست داشته ، چه گام هائی را برای جا اندازی شعار اقتصاد مقاومتی برداشته است ؟!








      

 

تجمع تاکسیرانان شیرازی مقابل استانداری فارس/ بازداشت خبرنگار و عکاس








      

باشگاه خبرنگاران درباره مواضع اخیر تئوریسین اصلاحات نوشت: اخیرا سعید حجاریان در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌های دولتی مطالبی را بیان کرده که بسیار جالب و قابل تامل است؛ وی در این مصاحبه به بیان یکی از آرزو‌های دیرینه خود و اصلاح طلبان افراطی پرداخته که البته تا به امروز زمینه بروز و ظهوری برای آن وجود نداشته است.

حجاریان با اشاره به طرح برخی موضوعات در مجلس برخلاف خواست دولت گفته: "باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کند."
اما بهانه حجاریان برای طرح چنین درخواستی نیز در جای خود جالب است؛ این تئورسین جبهه افراطی اصلاحات مدعی شده: "نمایندگان بر خلاف خواسته مردم حرف بزنند و عمل کنند و بعد آن وقت ببینند آیا مردم حوزه‌های انتخابیه‌شان آنها را به شهرشان راه می‌دهند؟ اگر این کار را بکنند مردم آنها را حتی به شهرهایشان راه نمی‌دهند."
در واقع حجاریان مدعی است در صورتی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خواست و نظری غیر از اراده یک‌سویه دولت داشته باشند، مقابل خواست مردم ایستاده‌اند لذا شایستگی عنوان نمایندگی مردم را ندارند و باید دولت بتواند چنین مجلسی را منحل کند!
نکته ظریف این اظهارات حجاریان، گره زدن زیرکانه خواست مردم با اراده و خواست دولت است و القای این موضوع که هرگونه حرکت خلاف نظر دولت از سوی مجلس به معنای ایستادن در مقابل مردم تلقی می‌شود و انکار این حقیقت آشکار که مجلس خود نمود بارز تبلور اراده و خواست ملت است.
ظاهرا جناب آقای حجاریان این موضوع بدیهی و کلیدی را فراموش کرده که "مجلس" در تمام نظام‌های دموکراتیک دنیا یکی از بارزترین ظهورات دموکراسی و برخواسته از ارداه جمعی توده‌های مختلف مردمی است و به طریق اولی در نظام جمهوری اسلامی ایران، "مجلس شورای اسلامی" چکیده ملت است وخواستگاه ارداه ملتی به بزرگی ایران اسلامی است.
از سوی دیگر جایگاه برجسته‌ای که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مجلس شورای اسلامی قائل شده، جایگاه بسیار منحصر به فردی است که این جایگاه از سوی هیچ نهاد و مسئولی قابل خدشه نیست و بنابر فرمایش معمار این انقلاب، "مجلس در راس امور است."
و این بیان حضرت امام(ره) نه از باب تعارف و مناسبات مرسوم بین سیاسیون بیان شده بلکه این کلام، برخواسته از نوع نگاه ژرف و تیزبینانه امام بوده است.
ظاهرا جنای آقای حجاریان، جنجالی که دوستان و همکیشان وی بعد از اظهارات احمدی‌نژاد درباره جایگاه دولت و خدشه به اصل در راس بودن مجلس در اواخر عمر دولت دهم به پا کردند را فراموش کرده و از یاد برده که همفکرانش چه حنجره‌ها برای اثبات "در راس بودن مجلس" پاره کردند و البته به طبع آن هم، دولت دهم را به دیکتاتوری و جمود فکری و ... متهم کردند.
جناب آقای حجاریان آیا از دیدیگاه شما و دوستانتان، تا زمانی مجلس در راس امور و خواستگاه اراده مردم است که بتوان از آن در راستای اهداف گروهی و جناحی خود بهره برد و با روی کار آمدن دولتی که شما احتمال دهید با اعمال فشار بر آن می‌توان برخی از اغراض سیاسی خود را به پیش ببرید، دیگر سکه مجلس از رونق خواهد افتاد و دولت باید بتواند آن را "منحل" کند و آیا این معنای همان ادعاهای پیاپی شما در لزوم تمکین به خواست و اراده مردم است؟!
راستی جناب آقای حجاریان! آیا شما ماجرای تحصن مجلس ششم را هنوز به خاطر دارید و یا فراموش کرده‌اید که دوستان شما در مجلس ششم چطور به خواست و اراده ملت پشت کردند و تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی را به محلی برای بازنشر خواست و اراده ضدانقلاب و جریانات معاند خارج‌نشین تبدیل کردند و البته مردم، اگاهانه و با بصیرت با بایکوت این حرکت افراطی همکیشان آقای حجاریان پاسخی مناسب به آن دادند، تا جایی که بهزاد نبوی هنوز از این استخوان مانده در گلوی خود سخن می‌گوید که چرا مردم هیچ واکنشی به روزها تحصن ما نشان ندادند.
آقای حجاریان به یاد دارید که چطور آن تحصن خلاف خواست و اراده ملت ایران مجلس ششم، آن همه خسارات مادی و آبرویی بر روی دست نظام و مردم گذاشت؛ چطور شما در آن زمان به یاد انحلال مجلسی که خواست دشمنان این ملت را فریاد می‌کرد و مقابل اراده ملت ایستاده بود، نیفتادید و صرفا با فضاحت‌های دوستانتان در آن مجلس همراهی کردید.
آقای حجاریان البته این سخن(درخواست انحلال مجلس) از  شما که ثمر حضورتان در اولین شورای شهر تهران هم به انحلال این شورا از سوی دوستانتان انجامید، بعید نیست و اصلاح‌طلبان افراطی نشان دادند که خروجی طرح‌ها و پروژه هایشان به غیر از خارج‌نشین شدن در بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و انحلال و اردوکشی خیابانی عایدی دیگری ندارد.
البته این موضع حجاریان از دید نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم دور نماند و واکنش‌های مختلفی را از سوی نمایندگان به همراه داشت؛
حجت‌الاسلام حسین سبحانی‌نیا درباره اظهارات به خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران گفت: کسانی این حرف‌ها را می‌زنند که ذائقه آن‌ها با روحیه استبدادی مناسب‌تر از روحیه دمکراسی است.
وی افزود: قبلا چنین وضعیتی در کشور حاکم بود و در برخی کشورها این چنین است که دولت می‌تواند مجلس را منحل کند ولی عاقبت آن‌ها استبداد است و در کشورهایی که مجلس دارای جایگاه نبوده و موقعیت نداشته باشد یعنی دولت شبه‌پادشاهی وجود دارد، سرانجامی جز استبداد نخواهد داشت.
عضو هیئت‌ رئیسه مجلس تصریح کرد: مجلس نماد مردم‌سالاری و قدرت مردم است یعنی مجلس قدرت منتشره است بنابراین هیچ گاه مجلس به سمت استبداد نمی‌رود بلکه قدرت‌های متمرکز به سمت استبداد حرکت می‌کنند.
وی افزود: معمولا دولت‌ها قدرت متمرکز هستند و هرچه قدرت متمرکز زیاد باشد، حرکت به سمت استبداد بیشتر می‌شود.
عضو فراکسیون رهروان ولایت ادامه داد: برخی افراد این مسائل سیاسی را خلط می‌کنند و با همه شرایط انطباق می‌دهند یعنی هر زمانی که باب میلشان باشد، متناسب با آن زمان حرف می‌زنند.
سبحانی‌نیا تاکید کرد: امروزه چون می‌بینند مجلس شورای اسلامی دارای موقعیت و اقتدار است و ضمن تعامل خوب با دولت، کارها را دنبال می‌کند لذا این مجلس با ذائقه آن‌ها هم خوانی ندارد و در جهت تضعیف این قوه حرکت می‌کنند.
نماینده نیشابور یادآور شد: این دوستان که چنین مسائلی را مطرح می‌کنند، امتحان خودشان را پس دادند و معلوم شد که چه عملکردی داشتند ولی الان تئوریسین شده و مسائل این چنینی مطرح می‌کنند.
عضو هیئت‌ رئیسه مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: اگر قدرت دست این افراد بیفتد، بیشتر از این موضوعات مطرح شده حرکت می‌کنند و این حرف‌های اعلام شده مسائل اولیه است به صورتی که اگر قدرت دست این تفکر بیفتد درصدد تغییر هستند و فقط صرفا به منحل کردن مجلس اکتفا نمی‌کنند.
عضو فراکسیون روحانیون مجلس ادامه داد: باید جریان اصولگرایی خودشان را بازسازی کنند و توجه داشته باشند این افراد و این جریانات صرفا به موضوعات مطرح شده قانع نخواهند بود بلکه خیزهای بلندی را در سردارند که مسئله مجلس گام اول می‌تواند باشد و بعد از مجلس پایگاه‌های دیگر نظام که با ذائقه آن‌ها انطباق ندارد مورد هدف قرار خواهد گرفت.
سبحانی‌نیا تاکید کرد: این تفکر از هر زمانی که در قدرت بودند، مسائلی همچون بازنگری قانون اساسی، بازنگری اختیارات ولایت فقیه و این گونه مسائل را مطرح کردند.
وی گفت: در همین چند سال اخیر دیدگاه مختلفی از ناحیه این افراد در جلسات خصوصی مطرح شده و ابایی از این موضوع نداشتند.
عضو فراکسیون رهروان ولایت خاطرنشان کرد: وظیفه نیروهای اصولگرا این است که در جهت بازسازی خودشان حرکت کنند و بدانند که رقبای سیاسی که در حاشیه هستند اگر روزی به قدرت برسند، ممکن است به پایه‌های اصلی نظام آسیب برسانند.
از سوی دیگر مهدی کوچک‌زاده نماینده تهران نیز در واکنش به این اظهارات حجاریان به خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران گفت: قرار نیست با اظهارنظر یک فرد، قانون اساسی تغییر و با اظهارنظر یک فرد دیگر جلوی آن تغییر گرفته شود.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تصریح کرد: از نظریه‌پردازانی استالینیستی و فاشیستی مثل سعید حجاریان که گذشته‌شان گواه بر این ویژگی هست و در عمل نشان دادند که نظر مردم تا وقتی برای آنها ارزشمند است که مطابق میل آنها باشد، انتظاری غیر از این نمی‌رود که بخواهند مجلس نمایندگان مردم که در راس امور است را تغییر و جایگاه و مرتبه‌اش را تنزل دهند.
نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر تاکید کرد: طبیعی است که یک استالینیست و فاشیست‌طلبی چنین اظهارنظری کند و در جمهوری اسلامی ایران، افراد تا زمانی که کار در حد اظهارنظر بماند و منجر به عملیات براندازانه نشود آزاد است.







      

 مهدی کوچک زاده درباره غوغاسازی اخیر علی مطهری به بهانه شنود سخنان او در دفتر کارش نوشت: به دنبال جار و جنجال علی مطهری در مورد کار گذاشتن شنود در دفتر کارش توسط کسانی که تصویر خودشان را هم در دوربین جاسوسی ضبط کرده بودند!!! و آبدارچی دفتر ایشان هم آن را در کانال کولر کشف کرده بود و مدتی ارتزاق تبلیغاتی توسط این نماینده آزاده از این بازی رسانه ای! ایشان طی بیانیه ای به ملت ایران! که در سایت آفتاب(ارادتمند حسن روحانی ) تحت عنوان : "مطهری: معاون وزیر اطلاعات و یکی از مدیران کل بدلیل شنود دفتر من برکنار شدند " منتشر گردید به ماجرا خاتمه داد. اما جالب اینجاست که سایت مذکور در حالیکه هنوز این خبر را در تیتر یک خود دارد خبر دیگری با این عنوان " چرا دو مقام اطلاعاتی برکنار شدند؟ "منتشر نموده که در آن ضمن تکذیب برخی ادعاهای مطهری در بیانیه ختم ماجرای شنود از دفترش، به صراحت تاکید نموده که هیچ مقام اطلاعاتی به دلیل شکایت آقای مطهری برکنار نشده است!
به راستی مگر آبروی نظام و دستگاه امنیتی آن ارث پدری کسی است تا بتواند به این راحتی آن را به چالش بکشد و بعد که حقایقی آشکار می شود آن را ماستمالی کند؟
به راستی چرا این بار علی مطهری خیلی علاقه مند است که قانع شده باشد؟







      

عبدالله شهبازی مورخ ایران، تصاویر زیر را از یادگارنویسی سر جان ملکم و سایر دیپلمات‌های انگلیسی بر دیواره های تخت جمشید در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است. ملکم در اوایل قرن نوزدهم میلادی بارها برای انجام ماموریت به ایران آمده است.








      

15. تهیه و معرفی ایمیل جهت ارتباط مستقیم با مخاطبین به آدرس m.godarzi@ msy.gov.ir  








      

 

  الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ 

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً 

 امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!

امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; 

و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم. 

سوره مائده - آیه








      

بعد از رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری بالاخره آقای روحانی سکان ریاست دولت یازدهم را در دست گرفت. از همان ابتدای شروع دولت یازدهم نقد های بسیاری نسبت به ترکیب کابینه و هیئت دولت وجود داشت (و دارد) اما آنچه در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم نوع چینش دستگاه سیاست خارجی، تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران و عملکرد آن است.

پرونده هسته ای ایران از مهرماه سال 1382 تا مرداد سال 1384 یعنی به مدت 22 ماه توسط  حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت پیگیری می‌شد و آقای روحانی تقریباً همان تیم را به عنوان تیم سیاست خارجی خود انتخاب نمود که در زمان وزارت آقای خرازی در دوران اصلاحات در شورای عالی امنیت ملی به وی مشاوره داده و کمک می نمودند. از جهت سابقه و تخصص به نظر آقای ظریف گزینه مناسبی برای وزارت خارجه هستند. در زمان رای اعتماد مجلس محترم به وزیر امور خارجه نیز به نظر عموم افراد با این انتخاب دکتر روحانی مشکل چندانی نداشتند.

مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 در سال 1382

مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 در سال 1382

به مرور و با نزدیک شدن به مراسم تحلیف دکتر روحانی برخی اخبار خاص از حرکات دیپلماتیک دولت نوپای ایران شنیده میشد  دعوت از جک استراو توسط دفتر دکتر روحانی!
این زمزمه ها در حالی بود که ایران و انگلیس روابط دیپلماتیک خود را به پایین ترین سطح خود کاهش داده اند، از طرفی جک استراو هیچ مقام رسمی ای در دولت فعلی انگلستان ندارد و از طرف دیگر جک استراو همان شخصی است که در خاطرات خود گفته بود پاسخ یکی از تماس های آقای خرازی را در توالت داده است! (توهین از این واضح‌تر؟) واقعاً شنیده شدن چنین زمزمه هایی نگران کننده می نمود و در عین حال شنیده میشد این دعوت از طرف دکتر روحانی و نه به درخواست خود طرف انگلیسی بوده است.

کار وقتی جالب شد که دفتر جک استراو طی پیامی اعلام کرد که به طور رسمی از او برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری دعوت شده است. اما در همان زمان و با اختلاف اندکی دفتر آقای روحانی چنین دعوتی را تکذیب نمود که ما نیز بر حسب اعتماد به کلام رئیس جمهور کشور نقل دفتر ایشان را می‌پذیریم. (اینجا: http://khabaronline.ir/detail/305447/Politics/diplomacy)

البته واقعاً شواهدی وجود دارد که این پذیرش را خیلی سخت می‌کند به خصوص وقتی که دفتر جک استراو در پیام دوم اعلام می‌کند به دلیل برخی مشکلات خانوادگی امکان حضور در ایران برای وی میسر نیست و عذر خواهی می‌نماید. (اینجا: http://bit.ly/1fRLiVf)

دفتر آقای روحانی هیچگاه نگفت چنین دعوتی انجام نشده، بلکه گفت دعوتی از سوی دفتر ایشان صورت نگرفته است. حالا جای این سوال است که آیا چنین رفتاری از سمت دولت جدید شتاب زده نیست؟ آن هم به طریقی که منافع ایران مورد خطر قرار میگیرد؟ فرض کنیم جک استراو به ایران می‌آمد و حرف‌هایی هم هم می‌شد؟ وقتی آقای استراو هیچ مقام رسمی دولتی ندارد و رسما نماینده دولت انگستان نیست واقعاً چه تضمینی وجود دارد که نتایج گفتگوها عملی شود؟ آیا واقعا در شان رئیس جمهوری اسلامی ایران بود که از یک مقام غیر رسمی برای مراسم تحلیف دعوت شود؟ آن هم کشوری مانند انگلیس که روابط پر تنش و خصمانه با ایران دارد. آن هم شخصی که رفتار غیر دیپلماتیک وی سرشار از انواع توهین‌ها و تحقیرها نسبت به ملت ایران و مقامات بوده است.

شروع دولت یازدهم تقریباً مقارن بود با یکی از مهمترین پدیده های دیپلماتیک بین المللی یعنی مجمع عمومی سازمان ملل متحد. این رویداد به طور ویژه (حتی خارج از چارچوب های عادی آن) برای ایران خصوصاً دولت جدید اهمیت داشت زیرا تریبونی بود برای تغییر دادن و یا تاثیر گذاشتن بر جو بین المللی علیه ایران.

اهمیت ویژه آن برای دولت از آن جهت بود که این رویداد تنها از بستر دیپلماتیک برای دولت تفسیر نمیشد و تقریباً اصلی ترین اهرم اجرایی نمودن وعده های صد روزه بود. امروز مشخص شده است که دولت محترم هیچ راه حل عملی‌ای غیر از راه دیپلماتیک و کاهش تنش با غرب برای وضع بحرانی اقتصاد کشور تدارک ندیده است و حتی به صورت نرم کلیه بارهای اقتصادی‌ای را ـ که بر شانه دولت وجود دارد ـ کاهش می‌دهد. در ابتدا حرف از تورم‌زا بودن مسکن مهر شد و به مرور این طرف متوقف گردید.

از طرف دیگر پیشروی طرح جامع بیمه متوقف شد و اصلاح ساختار بانکی کشور نیز به دنبال آن. از طرف دیگر بانک مرکزی توان خود را بر ثابت نگه داشتن نرخ ارز معطوف نمود (نه کاهش آن) و در مرحله‌ی بعد خبر از حذف شدن یارانه‌ی 22 میلیون نفر در مرحله‌ی دوم تخصیص یارانه‌ها (که متاسفانه مشخص نیست با چه پشتوانه‌ای می‌خواهد اجرا شود. چون واقعاً هیچ بانک اطلاعاتی درست و صحیحی از وضع واقعی دهک‌های برخوردار وجود ندارد و حذف 22 میلیون نفر به طور قطع به طور ناعادلانه خواهد بود. البته در نهایت با تصمیم مجلس باید انجام گیرد.)

همه‌ی این شواهد این فکر را به ذهن متبادر می‌کند که دولت محترم هیچ مسیری غیر از مسیر دیپلماتیک و کاهش فشار تحریم برای اقتصاد بیمار کشور تدارک ندیده است (دست کم در حیطه‌ی راه حل‌های کوتاه مدت). اما آیا مسیر دیپلماتیک قادر است 100 روزه خروجی مناسبی ارائه بدهد؟

وقتی به رفتار تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نگاه می‌کنیم، نوعی شتاب زدگی در عملکردشان دیده می‌شود. حتی اگر دعوت شتاب زده و غلط از جک استراو را حذف کنیم، فرستادن پالس‌های شتاب زده‌ی هم زمان با شروع دولت و به خصوص در سفر به نیویورک به شدت واضح است.

از این سو اظهار نظرهای گاه و بیگاه آقای هاشمی ـ که دوست و دشمن خبردارند چه تاثیری بر دولت یازدهم دارند ـ نشان از تغییر رویه‌ی سریع و بعضا با عجله به سمت رابطه با امریکا وجود دارد. البته اظهار نظرهای آقای هاشمی بیشتر معطوف آماده سازی افکار عمومی داخلی شده است. از اینکه قهر با امریکا ابدی نیست تا دیدار با خاویر سولانا که می‌گوید فضای 8 سال گذشته باید فراموش شود. یعنی رئیس جمهور رسمی کشور را در مقابل یک خارجی خفیف کنی و رسما سیاست خارجی کشور خودت را در مقابل او تقبیح کنی و خاطراتی که تقریباً احدی غیر از آقای هاشمی آن را تایید نمی کند: امام مخالف شعار مرگ بر امریکا بودند… حتی صحیفه‌ی امام هم گواه بر غلط بودن چنین مدعایی است.

اکنون با گذشت تقریبی 60 روز از شروع دولت نه تنها نشانی از عملی شدن وعده‌های 100 روزه دیده نمی‌شود، بلکه به راحتی می‌توان دید تمام توان دولت بر روی مسائل خارجی قرار گرفته. البته من منکر اهمیت مسائل خارجی و مذاکره به منظور مرتفع شدن مشکلات نیستم اما به نظر می‌رسد دولت کمی از جنبه‌های دیگر مدیریت کشور بازمانده است.

رفتار غلط و شتاب زده‌ی دیگر دولت گام بر داشتن به سمت دیپلماسی مجازی و اینترنتی بود. مسئله‌ای که حتی به مرور باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای دولت شد و وزیر مخابرات را مجبور کرد تا در این زمینه یک موضع خنده دار بگیرد (تشکیل کارگروه بررسی حساب‌های کاربری هیئت دولت در فیسبوک). کار به جایی رسید که مدیر عامل توییتر که یک فرد عامی است به رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران متلک میگوید و شان رئیس جمهور کشور ما تا حد پاسخگویی به پرسش یک گیک خارجی پایین می‌آید. از آن طرفی نوع پاسخ ناشیانه و غیر رسمی گرداننده اکانت آقای روحانی ناراحت کننده‌تر است. (اینجا: https://plus.google.com/u/0/102181544132855163516/posts/CFas5FiYgsP)

لازم است دوباره تاکید کنم که بنده منکر سطح تاثیر مسائل بین المللی به ویژه تحریم‌های غیر قانونی و خارج از چارچوب شورای امنیت توسط امریکا علیه ایران نیستم. تقریباً مهمترین دلیل وضع کنونی کشور از جهت خارجی همین مسئله است. اما آیا تحریم دلیل مشکلات درازمدت کشور است و یا فقط نشان داد که شیوه‌ی مدیریت مسائل داخلی تا حدی فاجعه بار است که حتی منابع موجود هم در زمان تحریم دچار کمبود می‌شوند؟

هنوز تیم آقای روحانی به نیویورک نرفته بود که آقای زیبا کلام در طی یک مصاحبه و کلی استدلال گفتند بهتر است رابطه با امریکا به رفراندوم گذاشته شود! واقعا چنین اظهار نظری آن هم از طرف استاد دانشگاهی که درس سیاست خوانده عجیب و خنده دار بود. کدام کشوری چنین مسائلی را به رفراندوم میگذارد؟ (از تحلیل این مسئله در اینجا عبور میکنم. چرایی غلط بودن آن را به طور خلاصه قبلا نوشته ام (اینجا: https://plus.google.com/u/0/102181544132855163516/posts/f2Uya8ErNK3)

در نهایت به نظر می‌رسد راه حل صد روزه ای که دولت یازدهم از آن حرف میزد چیزی به غیر تلطیف روابط مابین ایران و غرب نبوده و نیست و عملاً راه اقتصادی و منطقی‌ای در ابعاد داخلی برای کنترل بحران ارزی کشور ندارد. همین مسئله باعث شده تا دولت یازدهم در مدیریت سیاست خارجی کشور به شدت شتاب زده عمل کند.

این شتاب زدگی در مهمترین رویداد دیپلماتیک دولت یعنی مجمع عمومی سازمان ملل متحد شدت یافت. بعد از نطق مناسب و زیبای دکتر روحانی در مجمع عمومی و دیدارهای فشرده بعد از آن با کشورهای مختلف قضیه داشت به خوبی پیش می‌رفت تا بالاخره آنچه که در مورد آن گمانه زنی می‌شد اتفاق افتاد. اما چرا میگوییم این رفتارهای دولت نابجا بود؟ قبلاً در خبرها شنیده می‌شد که دولت امریکا طوری برنامه ریزی کرده که دکتر روحانی و اوباما همدیگر را در راهرو سازمان ملل ببینند و مجبور شوند خوش و بش نمایند و همه به خوبی می‌دانستند که حتی اگر این خبر غلط باشد، احتمال تلاش دولت امریکا برای برقراری یک دیدار صرفاً تبلیغاتی و بی‌ثمر چقدر زیاد است.

دیدار محمد جواد ظریف و جان کری در تابستان 1392 - اولین دیدار وزرای خارجه‌ی ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی 1357

دیدار محمد جواد ظریف و جان کری در تابستان 1392 – اولین دیدار وزرای خارجه‌ی ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی1357

رهبر انقلاب بارها اعلام کرده بودند دولت امریکا مذاکره را برای حل مشکلات نمی‌خواد. امریکا مذاکره میخواهد صرفاً برای مذاکره! یعنی صرف نشستن دور یک میز برای آنها کافی است چون می‌دانند در نهایت هیچ توافقی بین دو کشور شکل نخواهد گرفت. اما چرا؟

جواب این پرسش در تحلیل وضع افکار عمومی و جایگاه بین المللی دو کشور نهفته است.

ابتدا وضعیت کشور امریکا را در نظر بگیرید. در بعد رسانه‌ای مردم امریکا ایران را کشوری خطرناک، بی‌منطق، عقب مانده و زبان نفهم می‌شناسند. افکار عمومی امریکا از جنگ خسته شده اند و از نظر عمومی مردم هزینه‌های جنگی جدید را قبول نمی‌کنند. از این جهت دولتی که در امریکا ادعا کند می‌تواند مشکلات اساسی این کشور را از طریق راه حل‌های دیپلماتیک حل کند به شدت مورد حمایت و مقبولیت قرار می‌گیرد. آقای اوباما هم با استفاده از همین وضع عمومی امریکا تواسنت با شعار تغییر رئیس جمهور شود.

این مسیر دیپلماتیک به این معنی نیست که مردم امریکا، ایران را کشوری اهل منطق و گفتگو دانسته و یا اینکه از درگیری کشورشان با ایران می‌ترسند. از این رو تبلیغات دولت اوباما به شدت بر روی تلاش بر روی مذاکره با ایران متمرکز شده بود. اما مذاکره برای چه؟ مذاکره برای همان چیزی که از مسیر جنگ قرار بود به آن برسند. یعنی سر جای خود نشاندن ایران.

متاسفانه بعضی افراد گمان می‌کنند دولت امریکا واقعاً نگران وضع هسته‌ای ایران است و یا اینکه ممکن است به ادامه‌ی غنی سازی در ایران رضایت دهد. نخیر. تمام این شعارهای مذاکره در امریکا به دنبال یک هدف است و آن هم اینکه اوباما بگوید دیو خطرناکی مثل ایران را با فشار تحریم و مذاکره سر جای خود نشانده است.

مذاکره در ادبیات امریکا و افکار عمومی آن یعنی دیکته نمودن منافع امریکا به دیگران. هر گاه هم دولت امریکا حس کرده ممکن است مردم نسبت به خطر ایران هسته‌ای کمی شل شوند خطری مانند کره شمالی را پررنگ‌تر نموده است. با در نظر گرفتن چنین وضعیتی شما بازخورد جلسه مشترک وزاری خارجه دو کشور ایران و امریکا را دنبال کنید. آنچه در رسانه‌های غربی تبلیغ شد این بود که بالاخره آقای اوباما توانست گوش ایران را بپیچاند و او را مجبور کند به میز مذاکره بیاید؟ اما چه مذاکره‌ای؟ هیچ! اصلا مذاکره‌ای بر سر حل مشکلات در کار نیست.

اصلا امریکا مشکلی ندارد جز شیوه حکومتی ایران. ایران و امریکا تضاد ساختاری دارند. امروز مشکل امریکا چرخش توازن قوا در سوریه به نقغ ایران است. عدم توفیق اسرائیل در جنگ های 22 روزه و 33 روزه به دلیل کمک‌های کشوری مانند ایران است. وجود متحد قدرتمندی همچون حزب الله در نزدیکی مرز های اسرائیل است. و گر نه با کمی تحلیل عادلانه و خارج از احساسات می‌توان فهمید مشکل اصلاً مسئله‌ی هسته‌ای نیست. البته اگر کمی این نوشتار را دنبال کنید جلوتر به نقل قول های در این زمینه میپردازم.

تماس تلفنی روحانی و اوباما در تابستان 1392، اولین تماس رسمی دو رئیس جمهور ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357

تماس تلفنی روحانی و اوباما در تابستان 1392، اولین تماس رسمی دو رئیس جمهور ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357

از طرف دیگر این مذاکره و همچنین تماس تلفنی شتاب زده و از سر هیچان چه دستاوردی برای ایران داشت؟ اول از بعد داخلی انتظار این بود این تماس باعث شود یخ روابط ایران و امریکا تا حدی بشکند و دو کشور به سمت برقراری روابط حداقلی بروند. اما در کمال ناباوری به فاصله‌ی یک روز آقای اوباما پاسخ این تماس را با عبارت داد: «همه گزینه‌ها، از جمله گزینه‌ی نظامی، روی میز است». یعنی ما هنوز تغییر حاکمیت در ایران را از گزینه های خود حذف نکرده ایم. یعنی ما هنوز چماق خود را در دست داریم. آقای اوباما به صراحت اعلام کرد که تحریم ها ایران را به میز مذاکره کشانده و این یعنی اوباما در بازی رسانه ای خود ایران را آچمز کرد. از این طرف دولت ایران دست از پا دراز تر تنها مقاومت 33 ساله‌ی ایران را با یک تماس تلفنی فرو ریخت.

سری به تحلیل روزنامه های منطقه به خصوص لبنان و امارت بزنیم متوجه میشویم که ایران نماد 33 ساله مقاومت در برابر غرب تبدیل شد به کشوری که بالاخره مجبور شد زیر فشارها سر خم کند. نکته اینجاست ایران هنوز سر خم نکرده ولی این تماس تلفنی غیر لازم چنین بازخوردی را داشت. حداقل انتظار این بود این تماس باعث شود طرف غربی تا حدی نرم شود اما پاسخ نهایی این امتیاز دادن ساده در دور جدید مذاکرات هسته ای نمایان شد.

در مذاکرات هسته ای توافق دو طرف بر محرمانه و مخفی ماندن مذاکرت بوده هست. اما نکته این است این مخفی بودن فقط و فقط یک دلیل دارد و آن فکار عمومی ایران است. تنها نامحرم این قضیه افکار عمومی ایران و مقاومت احتمالی آنها بر سر مفاد مذاکرات است. تا بحال چندین دفعه متن مذاکرات محرمانه سر از رزونامه ها و خبرگذاری های غربی درآورده مشخصاً درز اطلاعات از طرف غربی ها به شدت بالاست. اما وقتی در کنفرانس خبری جناب ظریف توسط چند خبرنگار به طور پیاپی در مورد پذیرش پرتکل الحاقی توسط ایران سوال مشود تقریباً میتوان  فهمید یکی از بندهای این مذاکرات مخفی چه بوده است.

استدلال بسیاری از افراد مخالف تیم قبلی مذاکرت هسته ای ایران که آقای جلیلی به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی در راس آن حضور داشت این بود که نوع مذاکره و عملکرد این تیم باعث تحریم ها شده است. البته این کلام فرافکنی ای بیش نیست. درست است که در حین مذاکرات این تیم با طرف غربی تحریم های سنگینی بر ایران اعمال کردند اما دلیل آن نه مدل مذاکره و خوش و بش بلکه امتناع ایران از ادامه‌ی توافق نامه‌ی ننگین و خفت بار سعدآباد که توسط تیم قبلی مورد امضا قرار گرفته بود، بود.

برای اینکه کمی نسبت به این مسئله روشن تر شویم که دلیل تحریم ها نه تنها مذاکرات هسته ای نبوده بلکه نوع عملکرد قدرتمند ایران در منطقه و چرخش توزان قوا بوده است، شاید ارجاع به آخرین مصاحبه آقای لاریجانی در مورد مسئله‌ی هسته‌ای بد نباشد:

“مذاکرات با اروپا چند مقطع داشته، یک مقطعی سه وزیر اروپایی، آلمان و انگلیس و فرانسه، به ایران آمدند و تفاهمنامه‌ای در سعدآباد امضا شد. آنجا سه وزیر اروپایی گفتند، شما UCF اصفهان و غنی‌سازی نطنز را متوقف کنید، ما ظرف چند هفته مساله را حل می‌کنیم، بعد شما کارتان را ادامه دهید. اما فکر می‌کنم درست حرف زده نشده چون بعدها به من گفتند که مقصد ما تعطیلی همیشگی بود و این یک بی‌اعتمادی در ایران به وجود آورد. مخصوصاً یک حوادثی هم در این بین رخ داد. مثلاً آقای بلر در همین فاصله زمانی از سربازان خودش در بصره سان دید و آنجا گفت، ما میوه اشغال عراق را در تهران چیدیم. فکر می‌کنم یک اشتباه محاسباتی رخ داد، تصور ایران این بود که ما می‌خواهیم اعتمادسازی کنیم ولی آنها موضوع را طور دیگر فهمیدند. بعد از مذاکرات بروکسل و پاریس از ایران خواستند همه فعالیت‌های اتمی را تعطیل کند تا ظرف چند ماه به یک اوبجکتیو گارانتی (Objective guarantee) برسیم. در مرحله بعد ظرف این چند ماه هیچ پیشنهادی به عنوان اوبجکتیو گارانتی به ما ندادند. این در حالی بود که همه تأسیسات اتمی ما تعطیل شده بود…. مثلاً ما با آقای سولانا داشتیم مذاکره می‌کردیم که حادثه حمله اسرائیل به لبنان رخ داد. آنجا کسینجر مقاله‌ای نوشت که در همین شلوغی یک قطعنامه علیه ایران بدهیم. آنها مذاکرات را قطع کردند و ظرف 48 ساعت قطعنامه صادر کردند. آقای سولانا به من زنگ زد و گفت: «متأسفم که خرابکاران کار خودشان را کردند.» بنابراین مسأله هسته‌ای نبود، عامل بیرونی بود. من آنچه که می‌توانم بعد از سال‌ها مذاکره به شما بگویم، مسأله آنها ذاتاً به مسأله هسته‌ای برنمی‌گردد. بارها به من گفتند که ما می‌دانیم شما بمب اتمی ندارید، ولی شما یک کشور تأثیرگذار در منطقه هستید و موازنه را در منطقه دارید به هم می‌زنید.” (14 اردیبهشت 88 – متن کامل در اینجا: https://plus.google.com/u/0/102181544132855163516/posts/gDfkQqP3nhg)

این مصاحبه و نقل قولی که  از زبان خاویر سولانا آمد، به خوبی نشان می‌دهد که دلیل تحریم‌ها به هیچ وجه به رفتار تیم مذاکره کننده‌ی هسته‌ای به مدیریت آقای جلیلی باز نمی‌گردد و تنها دلیل تبلیغ سنگین حول چنین تحلیل‌هایی عقده‌های فروخورده اپوزوسیون از رهبری و افراد نزدیک به ایشان همچون دکتر سعید جلیلی است. این عقده ها در زمان انتخابات با شعارهای دیکتاتور منشانه و فحاشی به صورت “بدون هیچ دلیلی خاک تو سر جلیلی” متبلور شده بود. افراد ژست روشن فکری گرفته‌ای که ادبشان به اندازه یک لات خیابانی است. البته در مورد اتهامات دیگری که به تیم دکتر جلیلی زده می‌شود شاید این مصاحبه خانم اشتون بد نباشد: من 27 ساعت با دکتر جلیلی گفتگوی دوجانبه داشته‎ام پس او را اندکی می‎شناسم. او سخنرانی نمی‎کند. (اینجا: https://plus.google.com/u/0/101320601648761736325/posts/f1ASLFkHAxG)

باری، پرداختن به این مسئله ما را از اصل مطلب دور می‌کند. مسئله ای که امروز برای من نویسنده و خیلی از افراد نگران کننده است بازگشت به 10 سال گذشته و امتیاز دهی پی در پی (نظیر آنچه تا اینجا گفته آمد) و رسیدن به دوران اصلاحات است. دورانی که ذره ذره منافع کشور به غربی‌ها واگذار شد و آنها قدم به قدم تا دروازه‌ی سعد آباد جلو آمدند و همه‌ی منافع ما را به تاراج بردند، ما را محور شرارت خواندند، تحقیرمان کردند و تحریم‌ها را افزایش دادند. پیش رفتن به سمت پذیرش/تصویب پروتکل الحاقی با نادیده گرفتن همه‌ی تلاش‌ها و توافقات تیم قبلی چنین نگرانی ای را تشدید مینماید. (متن پرتکل الحاقی http://www.asnoor.ir/Public/Documents/ViewDocuments.aspx?Code=100053)

آقای روحانی و تیم سیاست خارجه‌ی ایشان هیچ گاه نباید فراموش کنند باراک اوباما تنها رئیس جمهور امریکا بود که علناً ایران را تهدید به حمله‌ی اتمی کرد. (اینجا: http://www.asriran.com/fa/news/106985)

امیدوارم این روند به نظر شتاب زده و بعضاً مضر به روندی همگام با شعار دولت محترم، یعنی تدبیر و اعتدال، تبدیل شود و منافع ملی کشور مورد خطر قرار نگیرد. دولت یازدهم سکان مدیریت کشور را در وضع سختی در دست گرفته است و هدف این نوشتار تخطئه و نقد غیر منصفانه‌ی دولت در این زمان نبود؛ بلکه هدف بیان دغدغه‌های یک نفر یا حداقل بخشی از جامعه‌ی ایران است که در عین اینکه به طور معقول خواهان رفع تحریم‌ها و بهبود وضع ایران هستند، به هر قیمتی راضی به چنین چیزی نمی‌شوند.








      

علی رضا در وبلاگ "هوا ابری است" نوشت:

نگران چی هستید ؟ همه چی آروم خوب و منطقی پیش میره و هیچ مشکلی وجود نداره بشینید کلاه پهلوی ببینید حال کنید و بی خیال دنیا ،اوضاع اقتصادی هم داره خوب میشه و قراره به مسایل دینی هم توجه بشه حالا بازم غر بزنید ----------

پی نوشت1: این روزها که بابا بیشتر در دسترس ماست روزهای خوبیه و خوش میگدره.

پی نوشت2:تشکر مجدد از آقای روحانی بابت تلاش شبانه روزی جهت حل مشکلات مردم

پی نوشت3:ما آفتاب پرستیم هر کجا آفتاب باشد به آن سمت می چرخیم اما گول مهتابی وپروژکتور ها رو هم نمی خوریم فقط آفتاب








      
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >