افشاگری "حسین دهباشی" از پشت صحنه ممنوع الکاری "استاد محمدرضا شجریان" در دولت یازدهم
حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و از مسئولان سابق رسانه ای ستاد حسن روحانی با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود به مساله ممنوع الکاری استاد محمدرضا شجریان در دولت یازدهم واکنش نشان داد و نوشت:
@iranoralhistory
تقریبا یازده ماه قبل بود | که صاحبِ این قلم | از سوء استفاده ابزاری و انتخاباتیِ | دوستِ اگرچه کماکان عزیز امّا فراموشکار و بدعهدم | جنابِ آقایِ دکتر حسنِ روحانی | از حُسنِ شُهرت و محبوبیّتِ استاد «محمدرضاشجریان» | چیزکی نوشت | و... مطابقِ معمول | نزدیکانِ ریاستِ جُمهور مُحترم خیلی زود تماس گرفته و وعدهء پیگیری دادند | گرچه دیگر چون روز عیان بود | که سیاستِ «تدبیر و اُمید» | دستِ کم در عرصهء فرهنگ یعنی: | «وعدهء سرِ خرمن» | و سرِکارگذاشتنِ خلایق تا «اُفتادن آب از آسیاب» | و با نهایتِ رندی و زرنگی | انداختنِ همه تقصیرها بر گردنِ دلواپسان و دیگران!
این بود که باز در همان موقع | در پاسُخِ وعدهء اقداماتِ عاجلِ دولتمردان | برای پیگیریِ درخواستِ انبوهی از هُنرمندان و خوش نامان عرصهء فرهنگ | برایِ اجرایِ شجریان در ایران | به حضراتِ دوستان و از قولِ جنابِ مولانا نوشت: | سالها گفتید ازین افسون و پند | سختتر میگشت از آن هر لحظه بند | گر دوا را این مرض قابل بُدی | آخر از وی ذرهای زایل شدی!
باری:... | پیامِ نوروزیِ اخیرِ اُستاد شجریان | که با مویی تراشیده و چهرهای رنگ پریده | حکایتِ از رنجوریِ بسیار و بیماریِ جانکاهِ اُستاد بیبدیلِ هُنرِ موسیقی و آوازِ ایران داشت | مُخاطبِ این کلمات را نمیدانم | امّا آخِ نگارنده را درآورد | که کجایند مردانِ «الکریم إذا وعد وفا و إذا توعّد عفا»؟
حالا باز حضرات بیایند و به کذب | همهء کاسه و کوزهها را بر سرِ مُخالفانِ ساده لوحِ جناحِ مقابل بشکنند | یا تیترها بزنند و عکسها منتشر کُنند | در رسانه هایِ دولتی یا نان خورِ دولت | از مثلا عیادتِ احتمالی و نمایشی برادرِ محترمِ آقایِ رئیس جُمهور و کسانی چون او از جنابِ استاد | تاریخ که عوض نمیشود! | میشود؟ | و به همین نوروزِ سالِ 1395 قسم | که اگر در این اندک فُرصتهای باقیمانده | رفعِ حصر از حنجرهء این «مُرغِ سحر» نشود | روسیاهی آن برایِ ابد میماند | به ذُغالِ همین آشنایان و رُفقایِ نامردِ ما
و چون بشر از اساس فراموشکار است | یادداشتِ پارسالی را از بابِ یادآوری | تکرار می شود که:
یک: | در یکی از دو مستند انتخاباتی آقایِ دکتر روحانی (هردو ساخته? نگارنده) جایی هست که داخل ماشینام سیدیِ استاد شجریان گذشتهام و رفتهایم به شبگردی و درددل با دوربین و مردم | شجریان میخواند: «دو چشمونت پیاله پُر زِ مِی بی! دو زُلفونت خراجِ مُلکِ رِی بی!...» | دکتر روحانی چشماناش برق میزند و میگوید: | «من شجریان را خیلی دوست دارم...» | که همین می شود تاجِ سرِ تبلیغاتِ ریاست جُمهوری و سندِ هنردوستی ایشان | سپس در نُسخه? اصلی که در تدوین نیامده | هم ایشان | مدتی از سابقه? رفاقتِ طولانی و عمیقاش با شجریان که نخستین بار به تشویقِ آقایِ خامنهای ایجاد شده با مهربانی سخن میگوید.
دو: | چند روزِ قبل تکّهای از سخنانِ اخیر استاد شجریان را خیلیهایمان دیدیم | که آقا منشانه و به کنایه و گلایه و دردمندانه گفت: | «من با زبان دیگری باید با شما صحبت کنم که چندین سال است که هر چه را باید بخوانم خواندهام و بعد از این هرچه باید بخوانم زیاده گویی و زیاده خوانی و آبروریزی است، برای همین من اجازه ندارم که در مملکت خودم و برای مردم خودم بخوانم»
سه: | صدور مجوز برای اجرایِ هنرمندِ یگانه و والامقامی چون محمدرضاشجریان کار سختی نیست و نبود | امّا چند ماهی که از ایام پیروزی گذشت | کمکم حرفِ مشاوران فرهنگی و رسانهای و برخی نزدیکانِ آقایِ رئیسجمهور پیش رفت که این قبیل قرتیبازیها گرچه شاید عده کمی را دلخوش کُند امّا باعثِ دلخوری و کاهشِ محبوبیتِ ایشان در جمعِ بزرگتری از متشرعین میشود و در «مقطعِ حساسِ کنونی» به «مصلحت» نیست.
سه شنبه 95/1/3 |
لامرد
مطلب بعدی :
در باره ترانهی ماندگار \دایهدایه وقت جنگه
مطلب قبلی :
آنکه \شعار\ داد، آنکه \عمل\ کرد + اصلاحات در ایران؛
