نسل به نسل ژن های با هوش در این کشورها تکثیر می شود. در مقابل ساختاری که در ایران وجود دارد، باعث مهاجرت این نخبگان از کشور می شود.

 

پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر ابراهیم فیاض» کارشناس ارشد فرهنگ و ارتباطات و تحلیلگر مسائل اجتماعی در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی علل مهاجرت نخبگان از کشور نوشت:

دلیل اصلی مهاجرت متخصصین از کشور به کشورهای دیگر، مجبور شدن آن ها به این امر است و بحث دشمنان کشور چندان در این موضوع دخیل نیست؛ البته آن ها نیز تلاش زیادی نسبت به مهاجرت نخبگان و متخصصین از ایران به انجام می-رسانند. طبق آماری که اخیرا منتشر شده است، مهاجرت سالانه 180 هزار نفر به کشورهای دیگر، باعث رشد آینده این کشورهای مهاجرت پذیر خواهد شد؛ بزرگ ترین ذخیره نیروی انسانی که بالاترین سرمایه هر کشوری محسوب می شود. کشورهای اروپایی و آمریکایی از سالیان گذشته به سبب بهره هوشی که از ایرانیان سراغ دارند، بر روی کشور ما حساب باز کرده اند. ایرانی ها از ژن باهوشی بالایی برخوردار هستند که در حال انتقال به اروپا و آمریکا است. متاسفانه به دنبال این امر ممکن است که درصد ژن هایی که بهره هوشی پایینی دارند، در کشور افزایش پیدا کند.

نخبگان ایرانی با ازدواج در کشورهای مهاجرت پذیر، ژن های باهوش به این کشورها منتقل می شود و بچه های باهوش به دنیا می آورند. به عبارت دیگر نسل به نسل ژن های با هوش در این کشورها تکثیر می شود. در مقابل ساختاری که در ایران وجود دارد، باعث مهاجرت این نخبگان از کشور می شود. نوع تحصیل در طول دوران مدرسه و دانشگاه یکی از عوامل مهاجرفرست به شمار می آید.

رسانه های صداوسیما نیز از علل دیگر مهاجرفرست است. نوع برنامه هایی که در صداو سیما پخش می شود و به تصویر کشیدن زیبایی های غرب در این چارچوب قابل تحلیل است؛ لذا صداوسیما بزرگ ترین مبلغ غرب در ایران شمرده می شود. به طوری که هیچ وقت واقعیت های غرب را به تصویر نمی کشد بلکه فیلم های سینمایی زیبا از آن ها به نمایش گذاشته می شود. این امر موجب شده است که نقد این فیلم ها نیز تاثیر معکوس داشته باشد؛ چرا که نوع فیلم ها باعث می شود که مردم چنین نقدهایی را دروغ بپندارند. فیلم های ماهواره ای نیز ویترین های غرب هستند؛ چرا که زیباترین چهره را از غرب به معرض نمایش می گذارند. پس مشخص می شود که چرا مردم به غرب تمایل پیدا می کنند.

همچنین عدم وجود فضای کاری متناسب با دانش آموخته شده از عللی است که از ده ها سال گذشته در این رابطه مطرح شده است. فردی که در یک رشته ای تحصیل کرده است، بایستی از نظر معیشتی نیز تامین شود؛ لذا دولت موظف است که صنعت متناسب با رشته های داخلی را ایجاد کند. به عبارت دیگر فردی که به تحصیل یک دانش پیشرفته  پرداخته است، بایستی زمینه کاری متناسب با آن در داخل کشور مهیا شود. دولت بایستی از طریق بخش خصوصی، صنعت مورد نیاز را در داخل کشور راه اندازد تا در آن حوزه تولید اتفاق افتد اما بخش خصوصی و دولت در ایران بورژوازی تجاری هستند و صنعتی و تولیدی به حساب نمی آیند. به عنوان مثال به جای این که در داخل کشور هواپیما ساخته شود، از کشورهای دیگر خریداری می شود. جالب توجه است که رئیس جمهور فرانسه قبل از دیدار با روحانی، سفری به هند داشت و از این کشور التماس می کرد که یک نوع جنگنده را از فرانسه خریداری کند اما در مقابل کشور هند حاضر به خرید آن نشد؛ چرا که هندی ها به دنبال تکنولوژی آن بودند. در نتیجه هند امسال رتبه اول را از لحاظ رشد اقتصادی با رشد 12 درصدی کسب کرد.

بخش خصوصی و دولت در این شرایط اصلا رضایتی به ماندن نخبه ایرانی در داخل کشور ندارد؛ چرا که کشور بر اساس شارلاتانیسم و فرصت طلبی اقتصادی چرخیده می شود. هر دوره ای چندین مفسد اقتصادی به مصلحت دستگیر می شود؛ در حالی که دستگیری همه آن ها انجام نمی گیرد و تعداد آن ها بیش تر از این زندانی ها است. حال در این وضعیت که متفکر در صورت ماندن در ایران بیکار و افسرده خواهد شد، چرا در داخل کشور بماند؟ 

پس ضروری است که در کشور انقلاب دانشگاهی و اقتصادی اتفاق افتد. به عبارت دیگر انقلاب علمی و اقتصادی بایستی توامان اتفاق افتد تا این که تغییراتی اساسی در دانشگاه و اقتصاد دولتی و خصوصی انجام گیرد.

در مقابل تکنوکرات ها، فنی ها و پزشکی ها از موانع اصلاح ساختار به حساب می آیند. این افراد از اقتصاد وابسته منافع هنگفتی به دست می آورند. آن ها با زدوبندهایی که انجام می دهند، پول های زیادی را صاحب می شوند. به عنوان نمونه برای ساختن یک سد با 52 شرکت قرارداد منعقد می شود که شاید نصف این تعداد اضافه است و در این امر پول  شویی اتفاق می افتد. پس این ساختار شدیدا به نفع این دسته از افراد است که می توان نمونه های زیادی را از آن نام برد.

در حال حاضر خود وزارت خانه های اقتصادی و فنی آماده تغییر خویش نیستند. در دانشگاه ها نیز این امر صادق است. دولت نفتی، بورژوازی نفتی و بخش خصوصی کنونی چنین وضعیتی را در کشور ایجاد کرده اند و با این توصیف چشم اندازی برای حل این ساختار وجود ندارد. در این شرایط افراد بازنشسته نیز از کشور خارج می شوند، چه برسد به قشر جوان.