به سر تا پا توانی نیست امروز … کلامم را زبانی نیست امروز

حیاتم رفت ، قلبم پر ز خون شد … حیاتی رفت، جامم واژگون شد

مرا آیینه همت شکسته است … مرا زنجیره غیرت گسسته است

به هرگوشه نشان از عطر بویش … زبان قاصر ز عزم و آرزویش

حیاتی! گر حیاتت نیست شاید … رهت پررهرو و جاوید باید

برای شادی روح آن عزیز سفرکرده صلوات


منبع:وبسایت تراکمه