ممنوع التصویری هوشمندانه احمدی نژاد

به قصد تهیه مطلبی در مورد افزایش محدودیتها در حوزه فرهنگ و هنر در دو سه سال گذشته، مشغول جستجو در آرشیو گزارش ها و خبرها بودم. به یادداشتی از محمد معتمدی(خواننده) رسیدم که اوایل آذرماه گذشته در اینستاگرام خود منتشر کرده بود. معتمدی چنین نوشته بود:

    «روح استادم محمدرضا لطفی شاد. بعضی حرفهایشان را هرچه بیشتر می گذرد بیشتر درک می کنم. ایشان خیلی موافق حضور من در صدا و سیما نبودند و به بنده می فرمودند:

تلویزیون ایران در موسیقی هنرمندان منتخبی دارد که روی آنها سرمایه گذاری کرده. نباید توقع داشته باشی به اندازه آنها به شما فضا بدهند. حق هم دارند. شما هم اگر روی یک پروژه ای سرمایه گذاری کنید طبیعی است که روی پروژه خودتان تبلیغات کنید، نه برای پروژه دیگران. شما در پروژه آنها نیستی. این مراودات جسته گریخته صدا و سیما با شما برای این است که عنوان ممنوع الکاری را از شما بگیرند. ممنوع الکاری یک برد تبلیغاتی دارد که آن را هم به شما نمی دهند.
روح استاد عزیزم شاد، با پند های پدرانه اش.»

لب مطلبی که از مرحوم محمدرضا لطفی نقل شده این جملات است که دوباره آنها را تکرار می کنم:

    «این مراودات جسته گریخته صدا و سیما با شما برای این است که عنوان ممنوع الکاری را از شما بگیرند. ممنوع الکاری یک برد تبلیغاتی دارد که آن را هم به شما نمی دهند.»

مرحوم لطفی یک مصداق و نمونه از یک اصل کلی را برای شاگردش بیان کرده است. اینکه اگر هدف، مقابله با شهرت و محبوبیت و مطرح شدن یک شخص باشد، سانسور نیم بند و اعلام نشده او، از بایکوت کامل و اعلام شده او اثر بیشتری دارد.

مقایسه کنیم رفتاری را که صدا و سیما و رسانه های وابسته به مراکز رسمی قدرت، به هر دلیلی در قبال دو رئیس جمهور پیشین کشور در پیش گرفته اند: یکی به طور رسمی و اعلام شده، ممنوع التصویر و مورد بایکوت است و دیگری هم البته سانسور است اما به صورت اعلام نشده، غیررسمی و نیم بند (احمدی نژاد).

 مثالها فراوانند: در روز انتخابات اخیر مجلس، صدا و سیما، رای دادن سران نهضت آزادی را پخش می کند، اما هیچ تصویر و مصاحبه ای از رای دادن محمود احمدی نژاد پخش نمی کند. در مراسم عزاداری بیت رهبری در محرم گذشته، محمود احمدی نژاد در کنار مقام معظم رهبری نشسته است و تلویزیون هم به مدت دو ساعت این مراسم را پخش می کند، اما یا تصویری از شخص رهبری پخش نمی شود یا تقریبا تمام کادرهایی که از ایشان پخش می شوند ، کادرهای بسته و تک نفره اند تا معلوم نباشد احمدی نژاد در کنار ایشان نشسته است. در سفر اخیر احمدی نژاد به جیرفت، با کمترین تبلیغات و بدون لشکرکشی های اتوبوسی، دهها هزار نفر به استقبال او می آیند اما این استقبال چشمگیر در تمام خبرگزاریهای کشور بایکوت می شود و مثالهای متعدد دیگر. تاکید می کنم، واقعا متعدد.

با تمام این احوال، تاکنون هیچ مقامی به صورت رسمی، ممنوع التصویری احمدی نژاد را اعلام نکرده است و به هر حال در سه سال گذشته، پنج یا شش باری، گیریم که اغلب بسیار گذرا و در لانگ شات، او را در گزارشهای صدا و سیما دیده ایم؛ همان «مراودات جسته گریخته صدا و سیما» که مرحوم لطفی به شاگردش گفته است، که زبانی نتواند ادعا کند احمدی نژاد ممنوع التصویر است، که همان «برد تبلیغاتی ممنوع التصویری» را هم به او نداده باشند. و در سوی دیگر ماجرا، رییس جمهور اسبق است که صرفا و به عنوان نمونه، مروری بر صفحه اینستاگرام ایشان، معلوم می کند برچسب «ممنوع التصویری» در عمل چه موهبت ارزشمندی به ایشان بوده است. موهبتی که یک چشمه از برکات آن را در ویدئوی اینترنتی ایشان در انتخابات اخیر مجلس دیدیم.

احمدی نژاد، شخصیت سانسور شده ای است که هوشمندانه، حتی «برد تبلیغاتی ممنوع التصویری» را از او دریغ کرده اند.

منتشر شده در سایت مستبین / 22 اردیبهشت 1395:
http://mostabin.com/89668